سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با حکیمان همنشین باش تا خودت کامل ونفست شریف و نادانی ات دور گردد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :36
بازدید دیروز :24
کل بازدید :233708
تعداد کل یاداشته ها : 133
103/1/10
6:39 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
صادق مصلحی[38]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

خون شهید محمد حسین مصلحی وادقانی را منافقانی بر زمین ریختند که ایرانی بودند و فارسی زبان و ظاهرا مسلمان. نظام آخوندی و سپاه و حوزه های علمیه را دشمن درجه یک خود می دانستند و با دشمنان نظام دوستی محکم داشته و دارند. اجازه نخواهم داد دوباره منافقانی که خود با نظام و اسلام دشمنی دارند با نام دفاع از دموکراسی خون این شهید را پایمال کنند.

عباس سلیمی‌نمین رئیس مرکز مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران طی یادداشتی با عنوان "جناب رئیس‌جمهور؛ یکبار با هم مرور کنیم " به بررسی موضوع انتصاب اسفندیار رحیم‌مشایی به عنوان معاون اول رئیس‌جمهور در دولت دهم پرداخته است.

((این سخنان از نظر نویسنده این وبلاگ مورد تایید و یکی از ایرادهای من به رییس جمهور است به همین خاطر آنرا در وبلاگ خود تکرار می کنم ))

وعده تغییر و تحول در اعضای کابینه دهم که در اولین گفت‌وگوی تلویزیونی ریاست جمهوری با مردم بعد از انتخابات 22 خرداد مطرح شد، شرینی و حلاوت بسیار گذرا داشت.

دستکم انتظار عمومی این بود که افراد نالایقی همچون آقایان مشایی، رحیمی و کردان به طور کلی از دستگاه دولت کنار گذاشته شوند. اما متأسفانه نه تنها به این مطالبه بحق پاسخ درخوری داده نشد بلکه با ارتقای جایگاه آقای مشایی در اولین گام انتصابات نوعی بی‌توجهی به رای‌دهندگان را شاهدیم.

بروز چنین مظاهری از خودبینی و گذشتن با بی‌اعتنایی از کنار نظرات آحاد جامعه و افکار عمومی، یادآوری نکاتی را خدمت ریاست محترم جمهوری ضروری می‌سازد:

الف: در انتخابات معاونان و مشاوران، تمایلات و گرایش‌های رئیس‌جمهور فارغ از هرگونه ملاحظه و تعامل با دیگر بخش‌ها و نهادهای قدرت چون مجلس ظاهر می‌شود. بنابراین در صورت گزینش افراد نالایق و پرحاشیه، توجیهاتی همچون سهم‌خواهی دیگران مسموع نخواهد بود.

ب: قریب به 90 درصد از کسانی که به آقای احمدی‌نژاد رای دادند از وجود پدیده‌های ناسازگار با اصولگرایی در کنار ایشان ناخرسند بودند و به صراحت در جلسات حضوری و در رسانه‌ها عدم رضایت خود را ابراز می‌داشتند.

نادیده گرفتن این حجم از انتقاد و پافشاری بر امری خطا، با وعده مطروحه در اولین گفت‌وگوی تلویزیونی به هیچ وجه سنخیت ندارد و آن را باید نوعی حرکت بر فراز ابرها تلقی کرد. بویژه اینکه در چینش جدید معاونان، هم بنوعی پست قدیم برای آقای مشایی محفوظ داشته شده و هم به پاس ناتوانی‌های مدیریتی و سیاسی خود راتقاء جایگاه یافته است.

ج: آقای رئیس‌جمهور نباید تصور کنند چون مردم در برابر جریاناتی قرار دارند که به هیچ وجه به چرخش قدرت اجرایی اعتقاد ندارد، در جاده‌ای یکسویه قرار گرفته‌اند. ترجیح آقای احمدی‌نژاد بر "طالبان مادام‌العمر قدرت اجرایی " بدین معنا نیست که مردم بر ضعف‌های ایشان چشم می‌پوشند و آنها را نادیده می‌گیرند.

د: اصولگرایی دارای شاخصه‌هایی است که حل همه مشکلات جامعه بشری در گروه پایبندی به آنهاست. توجه ملت ایران به این مهم، هزینه‌ها و دستاوردهایی را بدنبال داشته است. نباید به گونه‌ای عمل شود که هزینه اصولگرایی بر ملت سنگین‌تر گردد. بنابراین با چنین استدلالی که مردم ما به هر بهایی اصول و ارزشها را رها نخواهد ساخت، نباید از کنار ضعف‌ها بسهولت گذشت.

ه‍: برای رئیس‌جمهور و کشور هزینه برگشتن از چنین حکم و تصمیمی به مراتب کمتر از پافشاری بر آن است. محل تردید بودن همسویی آقای مسایی با راهبردهای سیاسی و روز نظام، عدم مقبولیت اجتماعی و مذهب وی به ویژه در میان صاحبنظران و حاشیه‌ساز بودن شدید مشارالیه از جمله مواردی است که منطقا ما را می‌بایست به برگشتن از چنین انتصابی سوق دهد.

و: انتخابات اخیر ثابت کرد که اطرافیان ریاست جمهوری تا چه میزان در زمینه سازماندهی و تشکیلاتی دارای ضعف‌اند. زمانی که ملت سازمان وسیع و گسترده جریان تمامیت خواه را که چهره خود را پشت کاندیداهای رقیب آقای احمدی‌نژاد پنهان ساخته بود، دید با تمام توان به میدان آمد. با چنین ایثار و فداکاری، کاستی‌های مردان رئیس جمهور برطرف شد. قدردانی از چنین ملتی ایجاب می‌کند تا برخی روابط را بر مصالح برتری نبخشیم.

ز: برخی ادعاهای شاذ پیرامون ارادت به حضرت ولی عصر(عچ) که متاسفانه در حکم انتصاب آقای مشایی به آن اشاره شده است، نباید پوششی برای ندیدن ضعف‌ها و عملکردهای پرهزینه مشارالیه قرار گیرد.

در پایان گفتنی است که حتی اگر رئیس جمهور حساسیت بحق جامعه نسبت به آقای مشایی را وارد هم نداند، شایسته این بود که از باب احترام به افکار عمومی از صدور این حکم اجتناب می‌ورزید.


88/4/28::: 12:52 ع
نظر()
  
کاش پرونده انتخابات بسته نمی شد
البته پایان یافتن روال قانونی طبیعی است  وامری اجتناب ناپذیر اما کاش همچنان به عده ای اجازه تجمع می دادند اجازه اعتراض می دادند به عده ای اجازه می دادند تا مستندات قانونی و غیر قانونی خود و خلاصه هر چه دارند را رو کنند
تقلب در انتخابات برای عده ای اظهر من الشمس بود ما هم سعی کردیم که چشمان بسته یا کور خود را باز کنیم تا شاید شعاعی از نور این ظاهر تر از خورشید به چشم ما برسد اما این نور ضعیف تر از این بود که بشود گفت اظهر من الشمس  ونتیجه اش بشود دهها کشته و صدها زخمی و هیچ کس هم مسئولیت آنرا قبول نکند.
به همین خاطر و تنها به همین خاطر دوست داشتم همچنان پرونده انتخابات باز می ماند تا شاید در طول زمان این اعتراضات آرام و ساکت و مدنی باعث می شد که ما  هم  نور این تقلب را واضح تر می دیدیم
البته تنها خاصیت باز ماندن این پرونده رسیدن شعاع نور تقلب اظهر من الشمس در انتخابات به چشمان ضعیف ما  نیست بلکه چشم ما به قانون گرایی و امام گرایی و اسلام گرایی و دموکراسی گرایی عده ای هم روشن تر می شد و شاید دیگرانی هم چشمشان به برخی حقایق تلخ باز می شد اما مطمئنم همانطور که چشم من به آن خورشید نورانی تر از این خورشید باز نشد و نخواهد شد چشم آن دیگران هم به این حقایق باز نخواهد شد به خاطر اینکه این حقایق به روشنی خورشید نیستند و نیاز به چشم سالم و مسلح دارد تا بتوان آنها را دید
البته من همچنان در حال تلاش برای دیدن این نور هستم اگر کسی روزنه ای سراغ دارد که بشود از این فضای بسته اطلاعات خارج شد و حقیقت روشن و خورشید گونه این تقلب را مشاهده کرد بسیار ممنون خواهم شد که آنرا به من بنمایاند


88/4/27::: 2:20 ص
نظر()
  

ادب طرفداران مرد به زدولت اوست

زمان تبلیغات- التبه بهتره بگم تخریبات -انتخاباتی انواع شعارهای
گوناگون توسط ستادهای نامزدها مطرح می شد که هر کدام به یک موضوع خاص اشاره می کرد.شعار«
ادب مرد به زدولت اوست » با کنایه ادب  یکی
از نامزدهای انتخاباتی را تبلیغ ببخشید تخریب می کرد

انتخابات از نظر عرف دنیا و مردم و قانون تمام شد. اما کینه هایی که
دود آتشش هنوز بلند است و هیزم بیارش رادیوهای بیگانه هستند باعث شده که برخی از
طرفداران موسوی کلماتی را بر زبان و قلم بیاورند که یاد آور این شعار تبلیغاتی
باشد که« ادب طرفداران مرد به زدولت اوست» یک مورد از این اظهار لطف و جملات نصیحت
گونه این گروه را امروز در وادقان دیدم
شاید شما هم وقت ورود و خروج به وادقان آنرا دیده باشید

امیدوارم که این گروه به جای کلی گویی و ابهام و اخیرا فحاشی و هتاکی
اسناد منطقی خود برای اثبات ادعای خود ارائه کنند.


88/4/12::: 6:38 ع
نظر()
  
  
 
جرم من نصب عکس احمدی‌نژاد روی موتورم بود

هر بار با شمارش استخوانهای شکسته‌اش به مرور مزایای آزادی‌ای می‌پردازد که طرفداران یکی از نامزدهای ریاست جمهوری با شعار آزادی بر روی بدنش به یادگار گذاشتند.
حسین شمسیان که فارغ‌التحصیل یکی از دانشگاههای تهران است، بعد از گذشت 20 روز تازه از مراقبت های ویژه خارج شده و به سختی تکلم می‌کند، اولین خواسته اش هم این است فرزندش را که تازه دوسالش شده و طرفداران آزادی او را از حضور در جشن تولدش محروم کردند! ببیند.
از او درباره چگونگی مجروح شدنش می‌پرسم که بریده بریده می‌گوید:«برای حضور در جمع حامیان دکتر احمدی نژاد عازم مصلای تهران شدم. بعد از پایان مراسم و زمانی که دوستداران آقای احمدی نژاد خیابان های اطراف مصلا را ترک کرده بودند در بزرگراه مدرس متوجه شدم که بنزین موتورم تمام شده است. به آرامی موتور را گوشه ای پارک کردم و کنار آن ایستادم تا بنزین تهیه کنم. بر روی موتور پرچم ایران و تصویر دکتر احمدی‌نژاد نصب بود. در این میان متوجه شدم تعدادی ماشین که پوستر آقای موسوی بر روی آنها نصب شده بود در حال حرکت به سمت من هستند و در یک لحظه یکی از آن ماشین ها با ضربه شدید مرا نقش زمین کرد و یک ماشین دیگر هم از روی پای راستم گذشت. بعد هم تعدادی از آنها از ماشین پیاده شده و به سمت من آمدند. تنها چیزی که بعد از آن فهمیدم مشت و لگدی بود که بر سر و صورتم می خورد و دیگر هیچ نفهمیدم.»
یکی از بستگانش نیز به توضیح اتفاقات بعد از این حادثه می پردازد: «بعد از ضرب و شتم شدید حسین چند ساعتی بدنش همینطور در کنار خیابان می‌ماند تا اینکه اورژانس در آن ترافیک شدید او را به بیمارستان فیروزگر منتقل می‌کند. به دلیل وخامت حال او را به بیمارستان آتیه منتقل کردیم و در ICU بستری شد. بعد از چند روز دو عمل بر پای راستش که از چند نقطه دارای شکستگی شدید شده بود انجام شد، مقداری که حال او بهتر شده بود اما دوباره زخم هایش عفونت کرد و به دستور پزشک در بیمارستان شهریار بستری و دوباره عمل جراحی بر پایش انجام شد.»
بعد از حسین می‌پرسم که مسئول این حادثه را چه کسانی می دانی که می گوید: «من از کسی شکایتی ندارم اما سؤال من از آقایان این است که آیا نصب پرچم جمهوری اسلامی و فردی که دوست داری رئیس جمهورت شود بر وسیله شخصی آن هم در زمان قانونی تبلیغات، جرم است؟ من فقط متأسفم از اینکه این خشونت‌ها توسط کسانی انجام می‌شود که دم از آزادی عقیده و قانونگرایی می‌زنند.»از او سؤالی هم درباره اغتشاشات اخیر می‌پرسم که پرسشم را با سؤالی پاسخ می‌دهد: «آیا از کسانی که اینچنین آشکارا یک نفر را بدون هیچ گناهی و فقط به این خاطر که مخالف نظر آنها حرف می‌زند با ماشین زیر گرفته و بعد به قصد کشت می‌زنند توقع داری که جان و مال مردم برایشان محترم باشد؟! اینها نه قانون را قبول دارند و نه به حقوق مردم پایبندند.»
و بعد ادامه می دهد: «ملت ایران همیشه در تمام مراحل پیروز بودند، هستند و خواهند بود و با اینگونه دسیسه‌های دشمنان اسلام از اهداف والای خود که همانا ادامه دادن راه امام خمینی (ره) و شهدا و پیروی از خط ولایت است، عقب نشینی نخواهند کرد.»حسین سخنان خود را اینگونه پایان می دهد: «خبر موفقیت دکتر احمدی نژاد در انتخابات و اقبال مردم به ایشان دردهای جورواجور مرا کاهش داد و از شما می‌خواهم که پیام تبریک مرا به ایشان برسانید و امیدوارم بتوانم با بهبودی ام نذرهایی را که برای پیروزی او کرده بودم ادا کنم.»

88/4/10::: 2:3 ع
نظر()
  
  


ظاهرا
تشکیل حکومت و حفظ آن بدون جهاد و کشتن و کشته شدن میسر نیست و من سراغ ندارم
حکومتی در جایی مستقر شده باشد و خونی برایش ریخته نشده باشد

هفتم
تیر سال 1360نمونه یکی از این کشته شدن هاست که قاتلین به نام مجاهدین خلق و حمایت
از مردم عده زیادی از انسانهایی که برای بررسی مشکلات کشور گرد هم آمده بودند را
ناجوانمرادانه به خاک و خون کشیدند البته پیش از آن شخصیت آنها را در فضای
دموکراسی و مطبوعاتی و آزادی بیان ترور کرده بودند اما می دانستند که دروغهایشان نخواهد
توانست کمکی به آنها بکند و باید فکری اساسی کرد  

و
این شهادت موجب رسوایی آنان شد و ملت را در حمایت از خط امام وجمهوری اسلامی و
ولایت فقیه راسخ کرد  وطرفداران اسلام
آمریکایی را در میان مردم رسوا کرد و این دستاوردی بزرگ بود که به قیمت خون بیش از
هفتاد انسان متخصص و متعهد برای نظام و جامعه حاصل شد

تاریخ
تکرار می شود و باید برای جدا شدن سره از ناسره و غربال شدن ناخالصی ها هزینه داد
منتظران دولت موعود باید مدعیان خدمت به مردم را از خادمین واقعی باز شناسند و
بدانند که چه کسی به فکر خدمت است و چه کسی تشنه قدرت

 


88/4/7::: 1:4 ص
نظر()
  

همواره برایم سوال بود که این جمله امام چه زمانی و در چه مناسبتی گفته شده و چه مقدمه وموخره ای داشته است تا اینکه بدنبال جواب این سوالات به این بیان از حضرت امام دست یافتم

برای آنها که امام خمینی و انقلاب اسلامی و طبعا نظام اسلامی مبتنی بر آن را قبول ندارند که حرجی نیست و انتظاری نمی رود اما از آنها که شعار ارزشهای زمان  امام می دهند و جمله میزان رای ملت است را تکرار می کنند و طرفدارانشان تصور می کنند با آماده شدنش نام امام زنده می شود خوب است به این جملات یکبار دیگر و بدون تعصب نگاه کنند.

((میزان اکثریت است وتشخیص شورای نگهبان ))

 من باز به همه این آقایانی که می‌خواهند نطق کنند و اعلامیه بدهند و نمی‌دانم نامه سرگشاده بفرستند و ازاین مزخرفات، به همه اینها اعلام می‌کنم که برگردید به اسلام، برگردید به قانون ، برگردید به قرآن کریم ،‌ بهانه درست نکنید که اسباب این بشود که شما همه به انزوا کشیده بشوید. من به بسیاری از شما علاقه دارم و میل دارم که همه به قانون عمل کنند و همه در جای خود باشند و چنانچه این‌طور نباشد،‌ مسئله طور دیگر خواهد شد. (صحیفه امام جلد 14 صفحه 415)

*نمی‌شود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط می‌کنی قانون را قبول نداری!قانون تو را قبول ندارد نباید از مردم پذیرفت، از کسی پذیرفت ، ما شورای نگهبان را قبول نداریم. نمی‌توانی قبول نداشته باشی. مردم رای دادن به اینها ، مردم 16 میلیون تقریبا یا یک قدری بیشتر رای دادن به قانون اساسی. مردم که به قانون اساسی رای دادند منتظرند که قانون اساسی اجرا بشود؛ هر کس از هرجا صبح بلند می‌شود بگوید من شورای نگهبان را قبول ندارم ،‌ من قانون اساسی را قبول ندارم ،‌من مجلس را قبول ندارم ، من رئیس‌جمهور را قبول ندارم ، من دولت را قبول ندارم. نه ! همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید ،‌ ولو برخلاف رای شما باشد. باید بپذیرید، برای این‌که میزان اکثریت است ؛ و تشخیص شورای نگهبان که این مخالف قانون نیست و مخالف اسلام هم نیست ، میزان است که همه باید بپذیریم. (صحیفه امام جلد 14 صفحه 378)

* اگر یک جایی عمل به قانون شد و یک گروهی در خیابان‌ها برضد این عمل بخواهند عرض اندام کنند،‌ این همان معنای دیکتاتوری است که مکرر گفته‌ام قدم به قدم پیش می‌رود،‌ این همان دیکتاتوری است که به هیتلر مبدل می‌شود انسان،‌این همان دیکتاتوری است که به استالین انسان را مبدل می‌کند. اگر قانون در یک کشوری عمل نشود ، کسانی که می‌خواهند قانون را بشکنند اینها دیکتاتورانی هستند که به صورت اسلامی پیش آمده‌اند یا به صورت آزادی و امثال این حرفها. اگر همه این آقایان که ادعای این را می‌کنند که ما طرفدار قوانین هستیم ، این‌ها با هم بنشینند و قانون را باز کنند و تکلیف را از روی قانون همه شان معین کنند و بعد هم ملتزم باشند که اگر قانون برخلاف رای من هم بود من خاضع‌ ام ، اگر بر وفاق هم بود من خاضع‌ام ،دیگر دعوایی پیش نمی‌آید؛ هیاهو پیش نمی‌آید. (صحیفه امام جلد 14 صفحه 415)

* قانون معنایش این است که{ همه} چیزها {را} به حسب قانون اسلامی ، به حسب قانون کشوری که منطبق با قوانین اسلام است ، همه را ،‌وظیفه‌اشان را قانون معین کرده‌. بعد از این که قانون وظیفه را معین کرد ، هر کس بخواهد که برخلاف او عمل بکند، این یک دیکتاتوری است که حالا به صورت مظلومانه پیش آمده است و بعد به صورت قاهرانه پیش خواهد آمد و بعد این کشور را به تباهی خواهد کشید و این کشور وقتی به تباهی کشیده شد و این مردم متفرق و مختلف با هم شدند ، این همان وظیفه ای است که برای ابرقدرتها باید انجام بدهد این آدم انجام داده،‌ ولو خودش نمی فهمد، اگر بفهمد که دیگر مصیبت بالاتر است،‌لکن خودشان ملتفت نیستند. (صحیفه امام جلد 14 صفحه 415)


88/4/6::: 8:32 ع
نظر()
  

نزدیک به یک سال بودکه یکی از دوستانم در مرکزی که افرادی با تفکرات سازمان مجاهدین و جبهه مشارکت حضور داشتند مشغول کار شده بود این حضور در این محل کار و گفتگو و رابطه دوستانه با این افراد موجب تغییر نگرش نسبت به نظام و دولت و جریان حاکم شده و در انتخابات نمود کاملی یافت اما او که زمینه خانوادگی و آموزشی متفاوتی داشت خود به این تغییر نگرش اعتراف کرد و بعد از یک گفتگوی کوتاه در زمینه مسایل بعد از انتخابات تصریح کرد که بسیار بد بین شده ام از او نپرسیدم به چه کسی و چه جریانی چون از سخنانش روشن بود که به نظام و دولت و شورای نگهبان و هر کسی که در جبهه مخالف موسوی و کروبی قرار دارد بد بین شده است

برایم عجیب نبود وبه او هم گفتم که من نیز زمانی در این فضا قرار گرفته ام وبسیار بیشتر از او. هنوز دوستان قدیمی من در این فضا گرفتارند شاخصه اصلی این فضا بد بینی و سوء ظن است اما نه به کفار و دشمنان قسم خورده بلکه به کسانی که در حزب مخالف آنها قرار دارند آنها کاری به آمریکا و انگلیس ندارند نه از این جهت که دشمنی آنان مسلم است بلکه از این جهت که دشمنی نزدیک تر و آشکار تر را روبروی خود می بینند از نظر برخی از دوستانم بی بی سی ورادیو فردا و رادیو آمریکا از صدا وسیمای ما معتبرتر هستند چون این خبرگزاریها خبرهای مطلوب آنها را زودتر و صریحتر و داغتر به گوششان می رساند

ظاهرا شاخصه کلی جریان چپ منفی گرایی و سیاه نمایی اکثریت حاکم است و من اینرا با تمام وجودم حس کرده ام

اکنون جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین و مجمع روحانیون مبارز و طیف گروههای چپ همه مواضعی را دنبال می کنند و از نظام مطالباتی دارند  که با اکثریت حاکم مخالف و با سخنان مقامات آمریکایی و انگلیسی همسوست آنها بدون اینکه درباره غربیها موضعگیری روشنی داشته باشند از مهندسی آرا سخن می گویند و تقلب و دروغ و ....حتی آشوبها وتیراندازیها و آتش زدن اتوبوسها و مساجد را علی رغم اینکه همه در خیل معترضان به انتخابات قرار دارند را به اکثریت حاکم نسبت می دهند و ترجیح می دهند آمریکا را از دخالت در این آشوبها تبرئه کنند هر چند مسئولان امنیتی آن به بودجه 400میلیون دلاری اختصاص یافته اعتراف کرده باشند و دخالت رسانه ها و خبرگزاریهای آنها قابل اثبات باشد

آنها شورای نگهبان را از قدیم الایام قبول نداشته اند گاهی بر سر نظارت استصوابی بحث می کرده اند و گاهی آنها را متهم به طرفداری از یک جریان در انتخابات می کرده اند گاهی به نصایح امام به اعضای شورا استناد می کرده اند اما هرگز نظرات امام را به صورت جامع دراین باره ندیده اند

سخن در شاخصه های این جریان بسیار است اما همه بریک شاخصه تاکید دارند سوء ظن نسبت به اکثریت حاکم


88/4/3::: 10:37 ص
نظر()
  
<      1   2   3   4      >