روزى دو گونه است : روزیى که آن را جویى ، و روزیى که تو را جوید و اگر پى آن نروى راه به سوى تو پوید . پس اندوه سال خود را بر اندوه روز خویش منه که روزى هر روز تو را بس است . پس اگر آن سال در شمار عمر تو آید ، خداى بزرگ در فرداى هر روز آنچه قسمت تو فرموده عطا فرماید و اگر آن سال در شمار عمر تو نیست ، پس غم تو بر آنچه از آن تو نیست چیست ؟ و در آنچه روزى توست هیچ خواهنده بر تو پیشى نگیرد ، و هیچ غالبى بر تو چیره نشود ، و آنچه برایت مقدر شده تأخیر نپذیرد . [ این گفتار پیش از این در آنجا که سخن از این باب بود گذشت لیکن در اینجا روشن‏تر و گسترده‏تر است ، بدین رو بر قاعده‏اى که در آغاز کتاب نهادیم آن را از نو آوردیم . ] [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :26
بازدید دیروز :61
کل بازدید :241038
تعداد کل یاداشته ها : 133
04/4/18
12:2 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
صادق مصلحی[38]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

خون شهید محمد حسین مصلحی وادقانی را منافقانی بر زمین ریختند که ایرانی بودند و فارسی زبان و ظاهرا مسلمان. نظام آخوندی و سپاه و حوزه های علمیه را دشمن درجه یک خود می دانستند و با دشمنان نظام دوستی محکم داشته و دارند. اجازه نخواهم داد دوباره منافقانی که خود با نظام و اسلام دشمنی دارند با نام دفاع از دموکراسی خون این شهید را پایمال کنند.

عقلانیت و معنویت

در یکی از وبلاگها مطلبی دیدم در مورد معنویت وعقلانیت و مدرنیزم نویسنده براین عقیده بود که مدرنیزم دین سنتی را با عقلانیت سنجیده و پالایش کرده وآنچه پذیرفتنی باقی مانده معنویت است همچنین به نظر نویسنده :  در عقلانیت مدرنیزم جایی برای تعبدنیست چون تعبد با استدلال متعارض است .  تمام گزاره های دینی قابل نقد و بررسی هستند. به نظر وی  دین سنتی کارکردهای خود را در گذشته داشته و اکنون آنرا از دست داده است و آنچه اکنون به آن نیاز داریم معنویت است نه دین سنتی .نویسنده متافیزیک دین را تلویحا خرافات شمرده واز کمرنگ شدن آن در مدرنیزم و عقلانیت ابراز خرسندی کرده بود

آنچه در بالا گذشت خلاصه مقاله و بلکه ایدئولوژی نویسنده بود .

با خواندن مقاله سوالات زیادی برایم پیش آمد ووقتی دوباره مقاله را خواندم و مدتی فکر کردم نکته های نگفته ای را از نوشته برداشت کردم .

به نظرم رسید نویسنده  عالم غیب ، خدا ، ملائکه مدیر و کاتب ،اراوح ، امام غایب عجل الله تعالی فرجه ،معاد ،و امثال این چیز ها را جزو متافیزیک دین و طبیعتا خرافات می داند

 ظاهرا از این مقاله این نتیجه گرفته می شود که هیچ قانون دینی نباید در جامعه اجرا شود چون دین ایدئولوژیک کارکرد خود را از دست داده است .

نتیجه دیگر (در ضمن تصریح نویسنده )اینکه انسان اگر نمازمیخواند نباید به امید اخرت باشد بلکه باید در همین جا نتیجه اش را ببیند والا خود را بی دلیل خسته کرده است .اما آیا مراجعه به  متخصص غیر عاقلانه است  ؟

 ایا عاقلانه است چیزی را که ندیده ایم یا نفهمیده ایم انکار کنیم؟عقل حسگرا و تجربه محور چقدر انسان را شناخته تا برای دردهایش نسخه بپیچد ؟

 

اجمالا بگویم که این چنین انسانی مسلمان نیست چون اسلام یعنی تسلیم و تعبد .

پاسخ تفصیلی را بخواست خدا بزودی تقدیم خواهم کرد .