بنام خدا
یک واقعیت وچند پرسش
روزگاری فضای وادقان پر بود از هیاهوی مسجدی وضد مسجدی ..اکثر قریب به اتفاق مردم یا مسجدی بودند یا ضد مسجدی .هر کس به گروهی وابسته بود وعلاقمند وبرای تقویت آن تلاش می کرد فعالیت های فرهنگی اقتصادی وتخریبی به مدد رقابت رونق زیادی داشت،اما با گذشت زمان وروی کار آمدن نسل جدید،بازی روزگار ودست اجل دیگر از آن فعالیت ها خبری نیست.تابستانها جوانها فقط فوتبال بازی می کنند.نشریات روستا هم سالنامه شده است.مراسم مذهبی در طول سال بسیار کم رنگ وضعیف وایام خاص مذهبی هم رونق گذشته را ندارد.هر چند هنوز عده ای تلاش می کنند این اختلاف را حفظ کنند اما اکثریت می خواهند اتحاد برقرار شود عده ای به خاطر اینکه می دانند اتحاد یعنی نابودی طرف مقابل وعده ای (اکثرا جوانها )بر این عقیده اند که اختلاف موجب هدر رفتن سرمایه ها وتلف شدن عمر انها ست.
1- اولین ومهمترین وقابل تامل ترین سوال اینکه آیا اختلاف در وادقان خوب است یا بد ؟
2- آیا این اختلاف بر سر سلیقه وخط است وسابقه تاریخی دارد یا بر سر مسأله ای مهم وسرنوشت ساز و منطقی است ؟
3- آیا می توان ازگذشته ها چشم پوشید وبدون توجه به آنچه رخ داده دست دوستی داد ویا اینکه باید از گذشته ها چشم پوشید وبا نگاه به آینده دست دوستی داد ؟
4- آینده پیش روی وادقان چیست وچگونه باید باشد وچه کسی می تواند وباید آنرا ترسیم وعملی کند ؟
نویسنده به دنبال القای مطلبی نیست فقط می خواهد اهل مطالعه را به اند یشه وادارد وبر این اعتقاد است که حقیقت روزی آشکار خواهد شد چه وادقان روستایی آباد باشد با امکانات مادی ونیروی انسانی کارامد یا ده کوره ای خراب با باغهای خشکیده وقبرستانی آباد اما پاسخ درست به این سؤالات به آشکار شدن حقیقت وترسیم آینده ای مطلوب برای وادقان کمک زیادی می کند.