عباس سلیمینمین رئیس مرکز مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران طی یادداشتی با عنوان "جناب رئیسجمهور؛ یکبار با هم مرور کنیم " به بررسی موضوع انتصاب اسفندیار رحیممشایی به عنوان معاون اول رئیسجمهور در دولت دهم پرداخته است.
((این سخنان از نظر نویسنده این وبلاگ مورد تایید و یکی از ایرادهای من به رییس جمهور است به همین خاطر آنرا در وبلاگ خود تکرار می کنم ))
وعده تغییر و تحول در اعضای کابینه دهم که در اولین گفتوگوی تلویزیونی ریاست جمهوری با مردم بعد از انتخابات 22 خرداد مطرح شد، شرینی و حلاوت بسیار گذرا داشت.
دستکم انتظار عمومی این بود که افراد نالایقی همچون آقایان مشایی، رحیمی و کردان به طور کلی از دستگاه دولت کنار گذاشته شوند. اما متأسفانه نه تنها به این مطالبه بحق پاسخ درخوری داده نشد بلکه با ارتقای جایگاه آقای مشایی در اولین گام انتصابات نوعی بیتوجهی به رایدهندگان را شاهدیم.
بروز چنین مظاهری از خودبینی و گذشتن با بیاعتنایی از کنار نظرات آحاد جامعه و افکار عمومی، یادآوری نکاتی را خدمت ریاست محترم جمهوری ضروری میسازد:
الف: در انتخابات معاونان و مشاوران، تمایلات و گرایشهای رئیسجمهور فارغ از هرگونه ملاحظه و تعامل با دیگر بخشها و نهادهای قدرت چون مجلس ظاهر میشود. بنابراین در صورت گزینش افراد نالایق و پرحاشیه، توجیهاتی همچون سهمخواهی دیگران مسموع نخواهد بود.
ب: قریب به 90 درصد از کسانی که به آقای احمدینژاد رای دادند از وجود پدیدههای ناسازگار با اصولگرایی در کنار ایشان ناخرسند بودند و به صراحت در جلسات حضوری و در رسانهها عدم رضایت خود را ابراز میداشتند.
نادیده گرفتن این حجم از انتقاد و پافشاری بر امری خطا، با وعده مطروحه در اولین گفتوگوی تلویزیونی به هیچ وجه سنخیت ندارد و آن را باید نوعی حرکت بر فراز ابرها تلقی کرد. بویژه اینکه در چینش جدید معاونان، هم بنوعی پست قدیم برای آقای مشایی محفوظ داشته شده و هم به پاس ناتوانیهای مدیریتی و سیاسی خود راتقاء جایگاه یافته است.
ج: آقای رئیسجمهور نباید تصور کنند چون مردم در برابر جریاناتی قرار دارند که به هیچ وجه به چرخش قدرت اجرایی اعتقاد ندارد، در جادهای یکسویه قرار گرفتهاند. ترجیح آقای احمدینژاد بر "طالبان مادامالعمر قدرت اجرایی " بدین معنا نیست که مردم بر ضعفهای ایشان چشم میپوشند و آنها را نادیده میگیرند.
د: اصولگرایی دارای شاخصههایی است که حل همه مشکلات جامعه بشری در گروه پایبندی به آنهاست. توجه ملت ایران به این مهم، هزینهها و دستاوردهایی را بدنبال داشته است. نباید به گونهای عمل شود که هزینه اصولگرایی بر ملت سنگینتر گردد. بنابراین با چنین استدلالی که مردم ما به هر بهایی اصول و ارزشها را رها نخواهد ساخت، نباید از کنار ضعفها بسهولت گذشت.
ه: برای رئیسجمهور و کشور هزینه برگشتن از چنین حکم و تصمیمی به مراتب کمتر از پافشاری بر آن است. محل تردید بودن همسویی آقای مسایی با راهبردهای سیاسی و روز نظام، عدم مقبولیت اجتماعی و مذهب وی به ویژه در میان صاحبنظران و حاشیهساز بودن شدید مشارالیه از جمله مواردی است که منطقا ما را میبایست به برگشتن از چنین انتصابی سوق دهد.
و: انتخابات اخیر ثابت کرد که اطرافیان ریاست جمهوری تا چه میزان در زمینه سازماندهی و تشکیلاتی دارای ضعفاند. زمانی که ملت سازمان وسیع و گسترده جریان تمامیت خواه را که چهره خود را پشت کاندیداهای رقیب آقای احمدینژاد پنهان ساخته بود، دید با تمام توان به میدان آمد. با چنین ایثار و فداکاری، کاستیهای مردان رئیس جمهور برطرف شد. قدردانی از چنین ملتی ایجاب میکند تا برخی روابط را بر مصالح برتری نبخشیم.
ز: برخی ادعاهای شاذ پیرامون ارادت به حضرت ولی عصر(عچ) که متاسفانه در حکم انتصاب آقای مشایی به آن اشاره شده است، نباید پوششی برای ندیدن ضعفها و عملکردهای پرهزینه مشارالیه قرار گیرد.
در پایان گفتنی است که حتی اگر رئیس جمهور حساسیت بحق جامعه نسبت به آقای مشایی را وارد هم نداند، شایسته این بود که از باب احترام به افکار عمومی از صدور این حکم اجتناب میورزید.