خبر برایم تکان دهنده و دهشتزا
بود تکان دهنده تر از کشتار و محاصره و
قطع برق و ...
صهیونیستها
محموله شیر خشک غزه را نابود کردند
این خبر برای کسانی که پدر یا
مادر نوزاد شیرخواره هستند دردناکتر از دیگران است
علاقه مادر و پدر به فرزند
شیرخواره آمیخته با ترحم به طفلی که نه توانایی دفاع از خود دارد نه قادر است با
شکم گرسنه بخوابد نه می تواند گرسنگیش را بر زبان آورد وصف ناشدنی است تا شیرخواره
نداشته باشی آنرا درک نمی کنی اکنون که تصور می کنم که مادران غزه چگونه شیرخواره
های خود را ساکت می کنند بغض گلویم را می گیرد باور کنید ترس و نا امنی و تاریکی
وسرما و صدای انفجار و ضجه مادران شهدا هم
نمی تواند طفل گرسنه را ساکت کند .تنها چیزی که در نبود غذا برای شیرخواران آرام
کنند است شهادت باشد!
گذشته ها اگر جایی روضه اصغر
خوانده می شد برایم با سایر شهدا تفاوتی نمی کرد اما زمانی که خدا به من طفل شیر
خواره داد برای روضه اصغر بیشتر از همیشه گریه میکنم چون می دانم بر دل حسین و
رباب چه گذشت وقتی اندام نازک اصغر را که برای گریه کردن هم نا نداشت در حال دست
وپا زدن برای شهادت ببینند و می دانم
زمانی که رباب توانایی شیر دادن یافت چقدر در نبود شش ماهه اش سوخت
طفل شیرخواره دوست داشتنی ترین
موجود روی زمین و ترحم برانگیزترین انسان است اما برای انسانها نه برای گرگ ها و
درندگان تشنه خون !
در این میان جرم اعراب و کسانی
که می توانند کاری بکنند و نمی کنند کم از صهیونیستها نیست درست مثل کسی که
گوسفندی را نگه داشته تا قصاب با آسودگی سرش را ببرد
اکنون که صهیونیستها از یک طرف
و اعراب از طرف دیگر دو لبه قیچی قتل عام فلسطینیان شده اند وظیفه ما چیست؟چه کار
از دستمان بر می آید جز فریاد ؟این کمترین کاری است که از دست هر کسی بر می آید و
بسته به میزان بلندی صدای هر کس این فریاد موثر تر است قطعا جریانهای سازشگرای
داخلی که نظام سلطه را دگرگون یافته می دانند و برای دموکراسی دلشان تنگ شده و
نگران حقوق زندانیان سیاسی و آزادی اندیشه و فرهنگ هستند فریادشان در گلو خفه شده
و گرنه صدایشان برای جامعه چند صدایی که فقط صدای خودشان چند بار شنیده شود بسیار
بلند است