سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا سخن که از حمله کارگرتر بود . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :94
بازدید دیروز :13
کل بازدید :237592
تعداد کل یاداشته ها : 133
103/9/3
2:10 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
صادق مصلحی[38]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

خون شهید محمد حسین مصلحی وادقانی را منافقانی بر زمین ریختند که ایرانی بودند و فارسی زبان و ظاهرا مسلمان. نظام آخوندی و سپاه و حوزه های علمیه را دشمن درجه یک خود می دانستند و با دشمنان نظام دوستی محکم داشته و دارند. اجازه نخواهم داد دوباره منافقانی که خود با نظام و اسلام دشمنی دارند با نام دفاع از دموکراسی خون این شهید را پایمال کنند.

الحمد لله الذی جعل کمال دینه وتمام نعمته
بولایة أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام

----------

در غدیر خم , طلوع نور بود ----- خم , تجلى گاه , کوه طور بود
کاروانى شد, مقیم آن زمین ----- کاروان سالار, ختم المرسلین
غرق شادى , جمله افلاکیان ----- خرم و سرمست خیل خاکیان
جبرئیل آورد, پیغام از خدا ----- بر حبیب او, رسول مصطفى ص
گفت آوردم , به فرمان کریم ----- بهر تو اینک پیامى بس عظیم
امتت را آگه از این راز کن ----- عقده از کار دو عالم باز کن
داد فرمان خاتم پیغمبران ----- تا به پا شد, منبرى در آن مکان
بر فراز منبر آن , والا مقام ----- کرد حجت بر مسلمانان تمام
گفت پیغمبرص که بعد از من على ----- رهبر خلق و امام است و ولى
پس بخوانید اى قدح نوشان خم ----- آیه الیوم اکملت لکم
خانه زاد خانه امن خدا ----- شد وصى و جانشین مصطفى
خانه زاد کعبه نورى منجلى است ----- کعبه دلهاى مشتاقان على است
خانه زاد کعبه بر دوشش به شب ----- مى برد شام یتیمان عرب
تا مبادا کودکى بى نان و آب ----- سر نهد بر بستر و بالین خواب

----------


86/10/5::: 1:34 ص
نظر()
  
  

با سلام و ادای احترام به همه دوستان

 

این شعر خطاب به کسانی است که بانگ خیانت به نامشان خوردست

 

منم که ضربت دستم به بیخ گوشتان خوردست

منـم که انـتهای نگاهـم به کهکــشان خوردست

غـلط شنیده اید کـه رحمـان به صلح می خواند

صـلای دعوت شیـطان به گوشــتان خوردست

گــذر کـنـــیـد ازیـــن مســــتی بــدون شــراب

شمــا که بانگ خیــانت به نامتــان خــوردست

گــذشت ورفـت خــزان و حکومت ســرد شما

صـدای پـای بهـاران به گوشمـــان خوردسـت

تمــام وســعت دیــدم بــــرای دیــدن دوســـت

همان که برق نـگاهش  به عاشقان خوردست
  
  

بنام حق

از این نکته نمی تونم بگذرم یعنی برام خیلی جالبه  

شاید مسجد محله ما تنها مسجدی باشه که بیش از نود درصد نماز گزاراش جوونن یعنی زیر سی وپنج سال .هر شب هم مسجد پر میشه .شاید بگید  لابد مسجد کوچیکه .اما اینطور نیست هر شب به طور متوسط بیش از دویست وپنجاه نفر جوان در نماز جماعت مسجد امام صادق پردیسان شرکت می کنند  غالب شبها مناجات شعبانیه هم خونده میشه وعجب صفایی داره

 


  
  

بسم رب الشهداء والصدیقین

دیشب که به ملاقات تو آمده بودم ،باخود می گفتم :
 چطور می شد من جای تو بودم ؟
شاید تو این حرف ناگفته مرا شنیده باشی وپاسخم را داده باشی و من این فریاد بلند را نشنیده باشم و به همین دلیل است که به جای تو نیستم چون تو صدایی را شنیدی و به آن پاسخ دادی و رفتی دنبال آن صدا. ولی من صدایی نمی شنوم .

هنوز صدای پر هیجان تو در گوشم هست که با سرعت از پله ها پایین می آمدی ومی گفتی جنگ تمام شد جنگ تمام شد .واین آخرین خاطره ای است که از تو در ذهنم باقی است

 

 

غریبه

غریبه ام در این دیار

وآشنای من فقط مزار ساکت شهیدهاست

همان غریبه ها که آشنا درین دیار بوده اند
و رفته اند و ارث خود که شاید این جنون بود برای من نهاده اند

ومن کجا بجز مزار مشکبوی این یلان

به جستجوی آدمی قدم زنم

 

 

 

خاطرات شهدا

گریه

 سومین یا چهارمین باری بود که آهنگران به منطقه ما می آمد حسن باقری از او خواهش کرد صبح پنجشنبه برای بچه ها زیارت عاشورا بخواند آهنگران خیلی خسته بود شب یکساعت بیشتر نخوابیده بود بعد از زیارت عاشورا حسن باقری خواهش کرد روضه حضرت رقیه را بخواند تنها من می دانستم چه اتفاقی خواهد افتاد .ته دلم خالی شد . بچه های اطراف از حالت من تعجب کردند نمی دانستند حسن باقری چقدر به حضرت رقیه ارادت دارد نگران شدم .می دانستم تا شهر مسافت زیادی راه است واو با شنیدن روضه حضرت رقیه از حال می رود. به هر حال آهنگران شدوع کرد. از اول تا آخر روضه حسن باقری در حال سجده بود .شاید می خواست کسی نبیند چه حالی دارد .فضای روضه مرا گرفته بود ودر فکر حسن باقر ی بودم روضه تمام شد منتظر بودیم او سر از سجده بردارد کف سنگر سه تا پتو روی هم انداخته بودیم جایی که باقری سرش را گذاشته بود خیس بود پتورا برداشیم پتوی بعدی هم خیس بود آنرا هم برداشتم سومی هم خیس بود .

مهدی اسماعیلی

 


84/6/24::: 10:36 ع
نظر()
  
  

بنام حق

 

شرابی تلخ می خواهم که مرد افکن بود زورش               

  که تا یکدم بیاسایم زدنیا و شر و  شورش

امشب بویی از آن شراب را به مشامم رساندند. همه تعلقات گسسته شد جزتعلق  نفس. دل در آسمان ملکوت به پرواز در آمد .

مناجات شعبانیه! مسجد امام صادق (ع) پردیسان! شب اول شعبان .

دوست دارم هرماه، شعبان باشد وهر شب این مناجات خوانده شود  .

 

 

خدایا

 

....فَقَد هَرَبتُ اِلیَکَ وَوَقَفتُ بَینَ یَدَیکَ ..........

خدایا به سمت تو فرار کرده ام ودر پیش روی تو ایستاده ام

اِلهِی اِن کَانَ قَد دَنَا اَجَلِی وَلَم یُدنِنِی مِنکَ عَمَلِی فَقَد جَعَلتُ الِاقرَارِ بِاِلذَّنبِ اِلیَکَ وَسیلَتَی...

خدایا اگر مرگم نزدیک شده وکارهایم مرا به تو نزدیک نکرده  با اعتراف به گناهانم به سوی تو می آیم

.....وَ اَبلَیتُ شَبابِی فِی سَکرَةِ التَّباعُدِ مِنکَ....

خدایا جوانیم را در مستی دوری از تو از بین بردم

ِ...الَهِی اِن کَانَ صَغُرَ فِی جَنبِ طَاعَتِکَ عَمَلِی فَقَد کَبُرَ فِی جَنبِ رَجَائِکَ اَمَلِی...

خدایا اگر کارم کوچک است امیدم زیاد است

خدایا در محضر تو زبان سر بسته وزبان دل به زمزمه ونجوا ،وعجب لذتی! وچه آرامشی!


84/6/14::: 11:28 ع
نظر()
  
  

 

ما مانده ایم وحسرت وغربت درین دیار

با ناله های  زخمی  و با رنج  بـیـشـمار

اکنـون  برای مردن گـل خنـده  می کنند

آنـان که زخمـیند  از آن  نیشـهای خـار

صادق مصلحی


84/6/7::: 7:26 ص
نظر()
  
  

من برای مردن گل خنده خواهم کرد

من تمام شاهپرهای قناری را

 در قفس تا مردنش از بیخ خواهم کند

عشق را دشنام خواهم داد

شیشه های مهر را با خشتهای قهر وکین خواهم شکست

دوستی را دفن خواهم کرد

تا بخشکد ریشه های شعرنو

 

سادگی را دوست دارم

راستی را می ستایم

از تمام واژه ها من عذر می خواهم

زاغکان اما

میان بوته زار خشک بی سبزی 

بهار یک بهشت بی بدل را وصف می گویند

صادق مصلحی


  
  
<      1   2   3      >