عاشقانه شدن ازدواجها و حقوقی شدن خانواده ها
در فرهنگ جدید ما رسم اینه که دختر وپسر اول همدیگر رو می بینن و عاشق می شن و بعد ازدواج میکنن وبعد از ازدواج در نظام خانواده از همدیگر حق وحقوق خود را مطالبه می کنن بهتر نیست قبل از ازدواج و عاشقی تکلیف حق وحقوق معلوم بشه و بعد از ازدواج گذشتن از حق و روابط عاشقانه در خانواده رواج داشته باشه
نظر شما چیه ؟؟؟؟
بنام خدا
با سلام و تشکر از اظهار نظر شما منتظر نظرات دیگر دوستان هم هستم
یکی از ایرادهایی که از ازدواج نوجوانی می گیرند اینست که دوستیهای دوران نوجوانی گذراست .
مثل نظری که دوست عزیز روح الله داده : البته عشق دوران نوجوانی بیشتر وبه مراتب گذراتر از دوران جوانی است بدین معنا که بدلیل عدم آگاهی از نوع و مرتبه ومنزلت فرهنگی واجتماعی فجایع این نوع ازدواج وحشتناک و غیرقابل باور است
اگر ازدواج را با دوستیهای دختر و پسر مقایسه کنیم این حرف به ذهن خطور می کند اما اگر این ازدواج را وصال دو عاشق بدانیم و مشکلات این عشق بر عهده پدر و مادر ها باشد و وصال این دو دوست را تشکیل یک زندگی مشترک با پشتوانه فرهنگ دینی به حساب آوریم این دوستی گذرا نخواهد بود در ضمن توجه شما را به این نکته جلب می کنم که در گذشته نه چندان دور متوسط سن ازدواج 17و13سال بوده است اینقدر امار طلاق هم بالا نبوده است هماکنون در بعضی مناطق ایران ازدواج نوجوانی رواج دارد وطلاق و مفاسد اجتماعی در مرتبه پایینی نسبت به جوامعی قرار دارد که سن ازدواج بالا رفته و همه را نگران کرده است آیا آگاهی والدین نمی تواند جبران ضعف نوجوانان را بکند منتظر نظرات مفید شما هستم
بنام خدا
وقتی به وبلاگها و سایتهای مختلف سر می زنی احساس می کنی که یک بازار عشق در دنیای مجازی وجود دارد و کلی مشتری .به نظر می رسد عطش عاطفه در جامعه ما خیلی زیاد باشد و البته عاطفه جنسی است که در غالب این وبلاگها عرضه می شود یعنی کشش بین دو جنس مخالف که طبیعتی خدادادی است این نشان دهنده نیاز جدی جوانان به ارضای این نیاز عاطفی جنسی است که فرهنگ جامعه آنها را ازین حق محروم نموده است
ازدواج نوجوانی
چه ایرادی دارد که دانش آموز دبیرستانی با دختر مورد علاقه خود ازدواج کند و پدر و مادر آندو را فرزندان خانه خود بدانند شاید این حرف عجیب باشد و خیلی ها ایرادهای زیادی از آن بگیرند ولی اگر در مورد آن بحث و گفتگو صورت بگیرد واضح خواهد شد که برکات بسیاری برای جامعه ما خواهد داشت
اجمالا این طرح موضوع. ولی بعد از اظهار نظرهای شما بیشتر در مورد آن خواهم نوشت
بنام پیوند دهنده قلبها
چندی پیش مطلبی در مورد خواستگاری دخترها از پسرها نوشته بودم که مورد عنایت برادر عزیزم علی قرار گرفت اما چون مختصر بود مفید منظور نبود.
به نظر من اصل براین است که پسرها به خواستگاری دخترها بروند یعنی در شرایط مطلوب اقتصادی که مرد با خیال راحت از مخارج زندگی اقدام به تشکیل خانواده می کند و تعداد دختران آنقدر زیاد نشده که با هم برای پیدا کردن شوهر مسابقه بدهند و فرهنگ جامعه بر اساس قانون و اخلاق انسانی و اسلامی شکل گرفته باشد،حرف غلطی است که بگوییم ایرادی ندارد دخترها هم به خواستگاری پسرها بروند چون طبیعت انسانی اینگونه است که همیشه مرد طالب باشد وزن مطلوب در ادبیات ما همیشه مرد عاشق بوده و زن معشوق.(لیلی و مجنون، وامق و شعذرا ،شیرین و فرهاد ) و این به خاطر شرایط خاص اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی نبوده بلکه براساس خلقت خداوندی است که زن را مظهر جمال و مرد را مظهر جلال خود قرار داده است
روش پسندیده در منظر عقل و شرع و عرف خواستگاری پسر از دختر است مگر اینکه شرایط جامعه را بحرانی بدانیم و برای همه جامعه این نسخه را بپیچیم که به نظر حقیر هنوز به آنجا نرسیده ایم
یا حق
خواستگاری دخترها از پسرها خوبه یا بده ؟
جواب اول : خدا که نگفته فقط پسر ا می تونن برن خواستگاری دخترا. اصلا چه ایرادی داره که دختره به پسره بگه دوستت دارم می خوام زنت بشم. هیچ ایرادی نداره. پسرا خیلی هم دوست دارن .حالا چرا دخترا این کار ونمی کنن تقصیر این فرهنگ قدیمی ماست .
جواب دوم : یه نگاه به دل دخترا بندازید یه نگاه به دل پسرا .( کاری به شیطنت هر کدوم نداشته باشی) می بینی
هر دو دلشون برا هم می ره ولی دخترا دوست دارن ناز کنن. پسرا دوست دارن دنبال یه دختر برن که ناز می کنه خدا نکنه پسری بفهمه که دختری اونو دوست داره!!! اگه نامرد باشه که واویلا
بنام حق
از این نکته نمی تونم بگذرم یعنی برام خیلی جالبه
شاید مسجد محله ما تنها مسجدی باشه که بیش از نود درصد نماز گزاراش جوونن یعنی زیر سی وپنج سال .هر شب هم مسجد پر میشه .شاید بگید لابد مسجد کوچیکه .اما اینطور نیست هر شب به طور متوسط بیش از دویست وپنجاه نفر جوان در نماز جماعت مسجد امام صادق پردیسان شرکت می کنند غالب شبها مناجات شعبانیه هم خونده میشه وعجب صفایی داره