تحصن سه روزه طلاب مخالف توافق هسته ای و برجام در حرم حضرت معصومه با دخالت نیروی انتظامی و بازداشت تعدادی از طلاب خاتمه یافت.
فرمانده نیروی انتظامی برگزاری تجمعات بدون مجوز را ممنوع اعلام کرده است.
درحالیکه تحصن روبروی مجلس تا مراسم تشییع قربانیان حادثه منا و شش روز ادامه یافت و پلیس برخوردی نکرد.
اگر این طلاب متحصن در حرم حضرت معصومه درخواست مجوز می کردند به آنها مجوز داده می شد؟
چه تفاوتی میان تحصن قم و تهران است؟
محمد هادی صحرایی نوشت: ....در روزگاری که به نام دین سر دینداران و بیگناهان جدا میکنند، شیطانی که خود را کلیددار کعبه میخواند در ماه حرام، برسر زنان و کودکان و بیپناهان مسلمان آتش و آوار میریزد. چند روزی است خبری آمده که مردانی به میانمان میآیند که در عین قدرت دستانشان را بستند و آنها را به شهادت رساندند. ماهیانی که زنده دفن شدند و مردانی واقعی که با دست بسته توسط جاهلیت اخری زنده به گور شدند. عاشقانی که با دست بسته در میان لشکر کفر، پرده از چهره نفاق برچیدند و دلیرانی که چون موسی، نیل را بشکافتند و قوم را رد کردند. شیرمردانی که در کربلای چهار، همچون قاسم و اکبر به میدان رفتند، ولی اکنون به روی دست پدر، مثل اصغر به خیمه برگشتند.
آری این مردان واقعی که سندهای افتخار ملیاند و دست بسته، راز آنان است که پس از سی سال برایمان بازگو شده است و چه سخت است برای مردان، دست بسته. آنها نشان از علی دارند و درس از مولا گرفتهاند و برای تکلیف قدم به میدان گذاشتند و میدانستند که جنگ جنگ است کشته شدن در راه خدا نیز نوعی از پیروزی است. به ما گفتند که حتی با دست بسته «هیهات مناالذله». و محال است که به شیطان کرنش کنیم و تسلیمش شویم. هان ای برادران بزرگ، چقدر عزتمندید و سرفراز. و چقدر به خدا نزدیکید و ما از شما دور. هر چند که دست بستهاید ولی دست دل بازید و گرههای کور میگشایید. شما نیز همچو مولای ما دست بسته شدید ولی دستتان باز است و توانا و مگر میشود که دستان خدایی که کار خدایی میکند بسته باشد که خدا فرمود: و قالت الیهود یدالله مغلوله غلت ایدیهم و لعنو بما قالوا بل یداه مبسوطتان(1) شما ولی نعمتان مایید و آموزگاران ما پس بفرمایید و مشقمان دهید از آزادگی و سرافرازی. بفرمایید وقتی حسین بن علی فرمود «که مرا بین مردن با شمشیر یا پذیرش ذلت مخیر کردهاند و دور است ذلت از ما(2)» یعنی چه؟
به ما بفرمایید که وقتی عباس بن علی در کربلا و در زمان تحریم آب و نان و امان نامه شمر فرمود «به خدا سوگند اگر دست راستم را قطع کنید دست از دین و امام بر حقم برنمیدارم» یعنی چه؟
و ما که اکنون در دوران بدر و خیبریم بفرمایید که عزت چیست و ذلت کدام است؟
بفرمایید و از عزت برایمان بگویید و از غیرت. از الفبای شجاعت بگویید و از صداقت. از آنچه که رژیم بعث عراق با دستور شیطان بزرگ و 5+1 آن زمان با شما کردند تا شاید غیرتمان به جوش بیاید و به ایمان جوانانی که از خون شما سربرآوردند ایمان بیاوریم. به آنها که بدون کمک کدخدا مرزهای علم را جابهجا کردند و جاگذاشتند ایمان بیاوریم، به آنها که با مدیریت جهادی و جوان و نه مدیریتهای سوداگرانه و پیر و پرفساد، توانستند لرزه بر تن دشمن بیندازند و علم را از ثریا به ایران بیاورند، ایمان بیاوریم به جوانانی که در انگلیس و آمریکا تحصیل نکردند ولی تحصیل کردگان غربی را مات و دانشمندان غربی را مبهوت ذکاوتشان کردند، ایمان بیاوریم به آنها که نه بورسیهای برایشان آمد و نه مدرکی از آن ور آب و نه رشوهای به شرکت غربی دادند و نه مأموریتی در سرای روبه پیر گرفتند ولی روباه را شکار کردند و شیطان را روسیاه، به آنها که کاشتند و ما خوردیم و شکر نکردیم.
ایمان بیاوریم که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند و امکان ندارد بتواند کمتر از ده دقیقه به تأسیسات ما حمله کند و هنوز کاخ سفیدش بر ستون باشد. ایمان بیاوریم که این کدخدای پیر در بستر مرگ افتاده درجوانیاش هم هیچ غلطی نکرد و همچون اسرائیل در گل ماند. ایمان بیاوریم که انگلیس روباه مکار است و خندهاش از تزویر و ایمان بیاوریم به قرآنی که فرمود دشمنان عهد و پیمان ندارند.(3) و فرمود: خدا هیچ راهی برای استیلای کافران بر مؤمنان قرار نداده است.(4) و ایمان بیاوریم به شما شهریارانی که راه روشن عزت پیمودید و کسانی به تبعیت از شما چون رضایی و علی محمدی در آتش نمرود سوختند و حماسه آفریدند و آنها سر دادند و سردار شدند.
ای برادران سفر کرده که به خانه برگشتید خانه خانه شماست خوش آمدید و قدم بر چشم گذاشتید. خسته نباشید دلاوران و همان گونه که یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت، یک عمر میتوان سخن از دست بسته گفت. ما را که دستمان کوتاه است و سرو قامتتان بلند. دستتان را بستند که دست به آسمان نبرید ولی نمیدانستند که شما سر به آسمان میسایید. جهادتان قبول برادران و بهشت گوارایتان. ای بر سفره انعام خدا نشستگان در ماه رسول خدا و ماه خدا ما را دریابید و از ما پذیرایی کنید. نه با لقمه نانی، که با نجات جهانی که دربند مکر و فریب و نیرنگ است. و با نجات اسلامی که گرفتار مکر یهود و حیله اهریمنی شیطان بزرگ و روباه پیر است. ما هر چند که از سفره مردم باخبریم ولی تن به ذلت لقمه کدخدا و نوکرهای دسته دوم کدخدا نمیدهیم چرا که فرزندان رمضانیم و چشم بر قلههای بلند و ستاره صبحی که از افق سر زده،دوختهایم و در مقابل شیطان دستمان بسته نیست و دست پر آمدهایم و از بن دندان معتقدیم همان گونه که دستان حق هیچ گاه بسته نمیماند، صراط مستقیم هم هیچگاه به بن بست نمیرسد.
حسین قدیانی نوشت:
لحظه آزادی. مدخل ورودی شهر. چند شب بیخوابی. پوتینهای داغان. پل شناور. هلهله کارون. هُرم گرمای جنوب. نفربرهای شلوغ. آسفالت داغ. جیپ آهوی آشنا. رد ترکشهای وحشی روی دیوار خانهها. رجز «خرمشهر ما برمیگردیم». حجم آخرین آتش بعثیها. خمپارههای سرگردان. صفیر گلولههای بیهدف. ترافیک مکالمات بیسیمها. بیترمزها. موتوریها. بچههای نترس خمینی بالای خاکریزها درست بالاترین نقطه خاکریز. در تیررس. به بازی گرفتن مرگ آنهم آنِ فتح. چندخیابان مانده به مسجد جامع. گلدستههای مجروح... یعنی که تمام!
چراغ روشن ماشینها. بوقهای ممتد. رقص برفپاککنها. روزنامههای بالای دست. تیترهای درشت. سمفونی شربت و شیرینی. خیابانهای شلوغ. غوغای موتوریها. همه بیرون از خانهها. دود عود. بوی اسفند. پیرمرد رادیو به دست. پسرک سهچرخهسوار. بهترین روز جنگ. شادترین روز مردم... و تو درست باید در همین روز شهید میشدی ای شهید روز سوم خرداد! شهید علیرضا طغرایی! شهید ابوالفضل عسگری! شهید ابوالفضل خیرالدین! و دیگر شهدای روز فتحالفتوح! با شما هستم! آیا روز دیگری برای شهادت شما نبود؟! عدل باید خبر شهادت شما در شادترین روز این مردم به خانه میرسید؟! مادران فرزند از دست داده. پدران منتظر. همسران غریب. بچههای بیخواب. بهانههای بیجواب. سؤالهای بیپاسخ... آن هم همه در این روز؟! بوق ممتد ماشینها را باور کنند یا ناله اهل خانه را؟! و این بار گلستان بر ابراهیم آتش شد!
آری! «خرمشهر را خدا آزاد کرد» اما ادامه مطلب...
گفت: تا کی می خواهید بر طبل جنگ بکوبید مردم خسته شدن
گفتم: ما که نمی خوایم جنگ کنیم اونا دست بر نمی دارن
گفت: خب شما باید کوتاه بیاید تا اونام کوتاه بیان
گفتم: تا کجا؟
سکوت کرد.
عزاداری هر ساله عاشورا
یعنی تا باطل باشد جنگ با آن ادامه خواهد داشت.
با سلام به همه دوستان عزیز
باز هم پیروزی مقاومت در جنگ با صهیونیست ها نشان داد که راه مقابله با دشمنان نه مذاکره وسازش بلکه مقاومت و نبرد است
زنده باد مقاومت اسلامی
و زنده باد یاوران قدس شریف
به نظر شما پرخاش رییس جمهور به منتقدینی که مدتی است آرام گرفته اند چه دلیلی دارد؟
1- حاشیه سازی و منحرف کردن ذهن مردم از رانت 650 میلیون یورویی و زیان ایران در ماجرای قرارداد کرسنت؟
2- کمرنگ کردن حادثه هواپیمای مسافری و قطارهایی که از ریل خارج می شوند واتوبوسهایی که می سوزند؟
3- مقصر جلوه دادن منتقدان در شکست مذاکرات هسته ای؟
4- همه موارد.