سلام
ضمن تبریک به حسن روحانی به عنوان رییس جمهوری منتخب مردم که توانست اعتماد بیش از نیمی از رای دهندگان را جلب کند و یک تنه پنج نفر را شکست دهد.
کافی بود هفت دهم درصد در آراء تقریبا حدود سیصد هزار رای دستکاری شود.
نیاز نبود یازده میلیون رای جابجا شود.
برگه های تانخورده زیادی لازم نبود تا آرای اصولگرایان بیشتر شود.
شاید ابطال آرای چند صندوق کافی بود تا انتخابات به دور دوم کشیده شود.
دولت همان دولت است و شورای نگهبان همان شورا اما تنها با فاصله چهار سال نتیجه یک انتخابات نتیجه ای بر اثر تقلب می شود و دیگری دموکراتیک ترین انتخاب.
اما همانها که انتخابات را تحریم کرده بودند و نهایتا رای خود را به صندوق انداختند ثابت کردند که تقلب بزرگ یک دروغ بزرگ بود. ملاک دموکراسی از دیدشان تنها پیروزی آنهاست نه قانون و نه رای ملت.
میانمار
هنوز مستعمره است
و آتش تهیه این جنایت
هنوز از انگلستان و واشنگتن تدارک میشود
همیشه پای یک زن در میان است
زنی که از قاهره به تل آویو میرود
از تل آویو به کابل
و هر شب نقشه کشتار را تدارک میبیند
فعالان صلح جهانی
برایش کف میزنند
پسر علیاف خوابش را میبیند
و شاه عربستان عکسش را کنار اجدادش گذاشته است
او همه جا میرود
اعراب شکم گنده از بوی ادوکلنش زبانشان بند میآید
میانمار هنوز مستعمره است
5بعلاوه یک سکوت میکند
کشتارها ادامه دارد
مردی شبیه چنگیز و هلاکو
تین سین
آتش پرستی فاشیست که قبل از همه
بودا را آتش زد
مردی از تار و پود خوک و شراب
با قلبی از لجن و کثافت
برادر دوقلوی زنی که موی بلوند دارد
و آمده است جهان را به هم بریزد
که حالم از شعار دموکراسیاش به هم میخورد
تین سین برادر دو قلوی خانم کلینتون است
خوش خدمتیاش را
با کشتار مسلمانان تمام کرد
حال آن که بودا به صلح میاندیشد
بودا تعلیم آرامش است و دوستی
تین سین اما نواده هلاکوست
پسر غیر شرعی هیتلر است
اگر میدانستم به سانچی نمیرفتم
مجسمه بودا نمیخریدم
چرا که بودا و کریشنا در این کشتار
سکوت کردهاند و
بودای خوابیده در قفسه
انگار قصد بیدار شدن ندارد!
شعر از علیرضا قزوه
لبنان که بودیم جلسه ای داشتیم با یکی از مسئولین حزب الله .برایمان از احزاب لبنانی گفت که از جمله آنها دو حزب شیعی امل و حزب الله بود یکی از دوستان سوال کرد که چرا حزب الله با امل متحد نمی شوند؟مضمون پاسخ این بود که لزومی به اتحاد نیست ما دو حزب شیعی هر کدام با یک شیوه و سبک فعالیت یک هدف را دنبال می کنیم و تکمیل کننده همدیگر هستیم بعد برایمان از دو حزب در درون اسرائیل مثال زد که یکی تندرو و دیگری محافظه کار هستند می گفت:تمام رفتارهای تند و خشنی که حساسیت افکار عمومی را بر می انگیزد از سوی حزب تندرو سازماندهی می شود و حزب دیگر خود را در مواجهه با افکار عمومی و دستگاههای دیپلماسی بین المللی قرار می دهد و می گوید این رفتارها را محکوم می کند و قبول ندارد در حالیکه عملا هردو حزب در پس پرده با هم همکاری می کنند و از فعالیتهای همدیگر مطلع و با هم موافقند یکی جنایت می کند و دیگری با ژست دموکراتیک و بشر دوستانه این جنایات را محکوم می کند تا فشار افکار عمومی را بر اسرائیل کم کند. چرا ما در صحنه بین المللی همین بازی را با آنها نکنیم
به ایران که نگاه می کنم می بینم این سیاست در کشور ما هم استفاده می شود یک گروه تندرو و یک گروه محافظه کار .ظاهرا این سیاست در بین خود احزاب هم می تواند کار آیی داشته باشد مثلا گروهی از اصلاح طلبان در مقابل نظام قرار می گیرند و به دامان غرب پناه می برند و از آنسوی مرزها به مبارزه می پردازند و برخی در درون با محکوم کردن آنها همان سیاست ها را پی گیری می کنند.
روز 22 بهمن ماه سال 1357 اتفاقی که در خیابان ایران (نزدیک میدان شهدا) افتاد، تجمعی بود اندک که جمعی از ضد انقلاب ترتیب داده بودند. آن روزها اقامتگاه امام (ره) در همان خیابان ایران بود و این جمع اندک جلوی خانه امام در همان خیابان جمع شده و شعارهای ضد انقلاب و ضد امام سر دادند.
این تجمع را میتوان اولین تلاش عناصر ضدانقلاب و منافقین برای نابود کردن انقلاب دانست؛ تلاشی که البته هیچ ثمرهای نداشت و حتی ثبت تاریخی هم نشد.
رهبر معظم انقلاب هم در 19 دی سال گذشته، به این تجمع اشاره کردند و فرمودند: «« از اول انقلاب و در طول سالهاى متمادى، کىها زیر پرچم مبارزهى با امام و انقلاب ایستادند؟ آمریکا در زیر آن پرچم قرار داشت، انگلیس در زیر آن پرچم قرار داشت، مستکبرین در زیر آن پرچم قرار داشتند، مرتجعین وابستهی به نظام استکبار و سلطه، همه در زیر آن پرچم مجتمع بودند؛ الان هم همین جور است. الان هم شما نگاه کنید از قبل از انتخابات سال 88، در این هفت هشت ماه تا امروز آمریکا کجا ایستاده است؟ انگلیس کجا ایستاده است؟ خبرگزارىهاى صهیونیستى کجا ایستادهاند؟ در داخل، جناحهاى ضد دین، از تودهاى بگیر تا سلطنتطلب، تا بقیهى اقسام و انواع بى دینها کجا ایستادهاند؟ یعنى همان کسانی که از اول انقلاب با انقلاب و با امام دشمنی کردند، سنگ زدند، گلوله خالی کردند، تروریسم راه انداختند، سه روز از پیروزی انقلاب در بیست و دوی بهمن گذشته بود، همین آدمها با همین اسمها آمدند جلوی اقامتگاه امام در خیابان ایران، بنا کردند شعار دادن؛ همانها الان میآیند توی خیابان، علیه نظام و علیه انقلاب شعار میدهند! چیزی عوض نشده. اسمشان چپ بود، پشت سرشان آمریکا بود؛ اسمشان سوسیالیست بود، لیبرال بود، آزادیطلب بود، پشت سرشان همهی دستگاههای ارتجاع و استکبار و استبداد کوچک و بزرگ دنیا صف کشیده بودند! امروز هم همین است. اینها علامت است، اینها شاخص است؛ و مهم این است که ملت این شاخصها را میفهمد؛ این چیزی است که انسان اگر صدها بار شکر خدا را بکند، حقش را به جا نیاورده است؛ سجدهی شکر کنیم.»
دو
واژه معروف دموکراسی و دیکتاتوری هر کدام دو تعریف متفاوت و به تبع آن طرفداران متفاوت دارند. از نظر
علمی یک تعریف و از نظر عملی یک تعریف دیگر. یعنی وقتی در کتاب به دنبال معنای آن
میگردی یک معنی دارند اما در عمل که بررسی می کنی و به تحقیق میدانی می پردازی یک
معنی دیگر دارند.
مثلا دموکراسی یعنی مردمسالاری یا حکومت مردم بر مردم یعنی مردم خود حاکمان و نظام
حکومتی خود را انتخاب کنند اما ادامه مطلب...