سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم خواسته دنیا خرده گیاهى است خشک و با آلود که از آن چراگاه دورى‏تان باید نمود . دل از آن کندن خوشتر تا به آرام رخت در آن گشادن ، و روزى یک روزه برداشتن پاکیزه‏تر تا ثروت آن را روى هم نهادن . آن که از آن بسیار برداشت به درویشى محکوم است و آن که خود را بى نیاز انگاشت با آسایش مقرون . آن را که زیور دنیا خوش نماید کورى‏اش از پى در آید . و آن که خود را شیفته دنیا دارد ، دنیا درون وى را از اندوه بینبارد ، اندوه‏ها در دانه دل او رقصان اندوهیش سرگرم کند و اندوهى نگران تا آنگاه که گلویش بگیرد و در گوشه‏اى بمیرد . رگهایش بریده اجلش رسیده نیست کردنش بر خدا آسان و افکندنش در گور به عهده برادران . و همانا مرد با ایمان به جهان به دیده عبرت مى‏نگرد ، و از آن به اندازه ضرورت مى‏خورد . و در آن سخن دنیا را به گوش ناخشنودى و دشمنى مى‏شنود . اگر گویند مالدار شد دیرى نگذرد که گویند تهیدست گردید و اگر به بودنش شاد شوند ، غمگین گردند که عمرش به سر رسید . این است حال آدمیان و آنان را نیامده است روزى که نومید شوند در آن . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :26
بازدید دیروز :1
کل بازدید :237726
تعداد کل یاداشته ها : 133
103/9/7
6:25 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
صادق مصلحی[38]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

خون شهید محمد حسین مصلحی وادقانی را منافقانی بر زمین ریختند که ایرانی بودند و فارسی زبان و ظاهرا مسلمان. نظام آخوندی و سپاه و حوزه های علمیه را دشمن درجه یک خود می دانستند و با دشمنان نظام دوستی محکم داشته و دارند. اجازه نخواهم داد دوباره منافقانی که خود با نظام و اسلام دشمنی دارند با نام دفاع از دموکراسی خون این شهید را پایمال کنند.

عکس امام  و خط امام

1- پاره کردن عکس و
ادعای خط امامی بودن و حرکت در جهت عکس دو قضیه جدای از هم است که هر کدام واکنشی
خاص خود را می طلبد و مجازات مخصوص خود را دارد. توهین به تصویر امام جرمی سنگین
است حتی سنگینتر از مقابله با اندیشه امام همانطور که پیامبر در فتح مکه همه، حتی ابوسفیان را آزاد، اما دستور قتل
چند نفر را صادر کردند و فرمودند هر جا آنها را یافتید بکشید حتی اگر به پرده کعبه
چسبیده باشند جرم این چند نفر مسخره کردن و هجو رسول الله با زبان شعر بوده است
این نشان می دهد توهین به یک انسان در جمع جرمش بیشتر از نپذیرفتن و مقابله نظامی
با اندیشه های آن شخص است

2-هر کس وظیفه خاص
خودش را دارد
اولین نهادی که باید واکنش نشان می داد موسسه نشر آثار امام بود که باید این توهین
را محکوم و از حرمت امام دفاع می کرد. صدا وسیما باید این توهین را منعکس کند حتی
اگر اولین رسانه باشد که نبود و مردم هم باید خشم خود را ابراز کنند .مسئولین
قضایی توهین کنندگان را محاکمه و مجازات کنند.وآنهایی که در کنار شعار حمایت از
آنها این توهین صورت گرفته هم باید این کار را محکوم کنند اگر خود را از مردم و
یار امام می دانند .این کمترین انتظاری است که می شود داشت.

مونتاژ بودن فیلم
هم دلیل موجهی برای سکوت نیست حتی فرض نفوذ جریان مخالف و نسبت دادن این کار به
نفوذی ها هم نمی تواند دلیل موجهی برای سکوت باشد .

3-خط امام های
تقلبی
پیش از این تصور می کردم عده ای که ادعای خط امام می کنند می دانند خط امام چیست
ولی به آن راه نمی روند اما به نظر می رسد آنها یا خط امام را نشناخته اند یا خط
امام را به نفع خود تعریف کرده اند و خط امامی درست کرده اند که در جهت عکس حرکت
امام یا حداقل منحرف از اوست .
خط امام - گذشته از اینکه چه کسانی این نام را بر خود نهادند و چه عقیده ای داشتند
و چه کردند - روش امام در سیاست و اجتماع بر اساس دیدگاههای او درباره جهان و
اسلام و جریان های داخلی و خارجی است
طبیعتا هر کس ادعای خط امامی بودن را می
کند باید کارها و دیدگاههایش را به سخنان امام مستند کند از اینرو خط امامی های
تقلبی گزیده ای تقطیع و تحریف شده از سخنان امام را تکرار و تحلیلهایشان را بر آن
مبتنی می کنند و گاه ادعاهایی را با استناد به همین گزیده ها مطرح می کنند که با
دیگر سخنان امام تعارض و تضاد کامل دارد. اما خط امام در قالب الفاظ کوتاه و بریده
نمی گنجد باید که تمام سخنان امام را در نظر گرفت وبا تفکر امام آشنا شد تا روشن
شود که اصول اساسی خط امام چیست؟

4-ولایت فقیه
 به نظر می رسید اولین و مهمترین شاخصه خط
امام اطاعت از ولایت فقیه است که هر کس این اصل مهم را در عمل پذیرفت می تواند
ادعای خط امامی کند . اما اگر کسی همواره خود رایار امام معرفی کند و ولی سخنان
جانشین آن امام که شرعا و قانونا ولی فقیه و واجب الاطاعه هست را اطاعت نکند یک خط
امامی تقلبی است .

5-روسیاهی یادگاری
زغال است
در وقایع بعد از اتفاقات روشن شد که چگونه عده ای به نام امام اما بر عکس امام
حرکت کردند و پاره شدن عکس امام را هم پذیرفتند تا جنبندگان سبزپوش آنها را رها
نکنند.شاید آخرین کسانی که در جنبش سبز مانده اند همانها باشند که نه امام را قبول
دارند نه اسلام را و دل در گرو محبت آمریکا دارند و طبیعی است که اگر کسی خواسته باشد
جنبشی را رهبری کند که چنین عقایدی دارند باید در مقابل توهین به امام و شعار
جمهوری ایرانی و نه غزه نه لبنان سکوت کند .وگرنه از مقام رهبری جنبش خلع خواهد
شد.


  
  
من کنت مولاه فعلی مولاه
غدیر عید بزرگ خداست چرا که  خدا در این روز آخرین پیام خویش را به آخرین پیامبرش می رساند تا با چیدن آخرین و بالاترین قطعه هرم دین بنای آنرا کامل ونعمتش را بر بندگانش تمام کند در این صحرای سوزان که عده ای از پیامبر پیشتر رفته و عده ای عقب مانده اند خاتم رسل همه را به بیعت وهمراهی با علی می خواند که اگر بر این بیعت بمانند امت اسلام هرگز دچار ضعف و زبونی نخواهد شد .
 عید ولایت  عید الله الاکبر است چون خدا سر چشمه جوشان کوثر را در این روز بر بندگانش جاری می کند که تا قیامت تشنگان معرفت پروردگار و حقیقت بندگی را سیراب وحیات معنوی جامعه انسانی را تأمین و تضمین می کند غدیر تنها یک آبگیر ساده نیست دریایی از انسانهایی است که شاهد عظیم ترین مراسم نصب و معارفه و بیعت بودند .هر چند این دریا شایسته  گوهری چون علی  نبود زیرا با رفتن پیامبر امواج فتنه که از هوای ریاست برخواسته بود و گردابهای سیاسی  ناشی از جهالت هواداران  و نفاق سردمداران  بنای نوپای اسلام را آسیب دیده کرد .
غدیر به نخ کشیدن دانه های رنگ رنگ قبایل ونژادهای مختلف بود که همه در یک صراط مستقیم بر محور حبل الله به سوی خدا حرکت کنند و دست در دست بیعت با ولی خدا به جهاد با دشمن خدا بپردازند  افسوس که این ریسمان گشوده و دانه ها متفرق شدند.
نصب علی تابش خورشید ولایت بر زمین عبادات بود که اجزای بی روح و پراکنده دین بودند اما  با تابش نور ولایت زنده و با نشاط و مقبول درگاه خداوند گردیدند .که اگر اعتقادبه سرپرستی علی بر دین و دنیا نباشد نه دین جان دارد نه دیندار دین.
اما لطف خدا دریغ ندارد و علی همچنان امیر است اگر چه عده ای او را نشناختند و از اطاعتش سرپیچیدند اما صرافان گوهر شناس ایرانی ولایتش را پذیرفتند و تلاش کرده ومی کنند تا زمینه سازان تشکیل حکومت فرزندش مهدی باشند کلام علی که از زبان شاگردارن مکتب علوی شنیده می شود همچنان روشنگر راه ماست و فرزندان علی جانشینانی که همچون او از سوی خدا و از زبان پیامبرش معرفی شده اند تنها افراد شایسته رهبری بشریت به سوی سعادت هستند.و ما که در این نقطه از زمین و زمان قرارداریم قطره ای از دریای افرادی هستیم که باید در این روز بار دیگر با علی بیعت کنیم واین ولایت و سرپرستی را به او و فرزندان و شیعیانش تبریک بگوییم.

عید غدیر بر همه شیعیان مولا علی علیه السلام  مبارک


88/9/15::: 12:47 ص
نظر()
  
  

راه‌های متنوع و بسیاری برای پیدا کردن یک رای، در صورت گم شدن آن وجود دارد که به تعدادی از آن‌ها اشاره می‌کنم:

1- بدیهی‌ترین و ساده‌ترین راه، رای ندادن است! بله! کسی که رای نداده است، نگران گم شدن رای‌ هم نیست.

2- چاپ آگهی مژدگانی در مطبوعات، به شخص یا گروهی که رای شما را پیدا کند.

3- روش سریال‌های ایرانی! مراجعه به کلانتری‌ها، بیمارستان‌ها و در نهایت پزشکی قانونی برای پیدا کردن رای گم شده.

4-
برگ رای خود را به یک تکه نخ ببندید و قرقره را در دست خود نگه دارید تا
هر وقت لازم شد با دنبال کردن نخ، به رای خود رسیده و آن را پیدا کنید.

5- نوشتن کلمات و عبارات دیگری روی برگ رای مانند:
الف:
نوشتن نام و نام خانوادگی خود بجای نام و نام خانوادگی کاندیدای مورد نظر
روی برگ رای! با این روش، هر فردی می‌تواند برگه رای خود را از میان
میلیون‌ها برگ رای پیدا کند. نوشتن نام کاندیدای مورد نظر، روی برگ رای هم
پیشکش!

ب:
اگر می‌خواهید زحمت پیدا کردن برگ رای را به خود ندهید، می‌توانید کنار
نام و نام خانوادگی خود که روی برگ رای می‌نویسید، عباراتی مانند 
!@×÷? و
یا ##@÷× را خطاب به یکی از مسوولان شمارش آرا بنویسید تا خود او شخصاً به
همراه برگ رای بیاید و شما را پیدا کند و باقی ماجرا. برای سهولت و تسریع
هرچه بیشتر در کار، آدرس، کدپستی و تلفنتان را هم ذکر کنید.

ج:
نوشتن مقادیری دعا و نفرین و حدیث جعلی در برگ رای. مانند نوشته‌هایی که
ابتدای بسیاری از کتب ادعیه، در مساجد و اماکن زیارتی توسط پیرزن‌ها نوشته
می‌شود. برای نمونه یکی از آن‌ها را ذکر می‌کنم: "از میرزا آغا شپشی،
شاگرد مرحوم قشنگ‌دره‌ای نقل است که: هرکس برگ رای یک نفر را هپلی هپو
کند، خدا وی را سنگ و فرشتگان برایش شکلک در می‌آورند ..."

6- اغتشاش، آشوب، تخریب اموال و اماکن عمومی، هوچه‌گیری، آتش زدن اتوبوس، سطل آشغال و قس علی هذا.
تحقیقات
و بررسی‌های علمی نشان داده است که ارتباط مستقیمی بین آتش زدن سطل آشغال
و پیدا شدن رای‌های مفقوده موجود است. برفرض مثال (یا همان محال)، اگر شما
یک رباینده رای باشید و در شهر هیچ سطل آشغالی برای دور ریختن رای‌هایی که
ربوده‌اید وجود نداشته باشد، آیا باز هم دست به ربودن رای می‌زنید؟
کمترین تخلفات در زمینه انتخابات در کشورهایی صورت می‌گیرد که کمترین سطل زباله را دارند.

7- و بالاخره آخرین، بدترین و غیرممکن‌ترین روش که با هیچ منطقی جور در نمی‌آید، پیگیری از مراجع قانونی و مرتبط می‌باشد.

http://www.cloob.com/profile/memoirs/one/username/navid693/memid/846634/redirectkey/7ab09381a6fe432967e0a6a86f5e7437

88/9/8::: 12:11 ع
نظر()
  
  

می دونید فرق ما آدما با مگسا چیه ؟

خب فرق که زیاده اما ...

یه فرق اینه که ما آدما یه جفت چشم داریم و مگسا بیشتر از پونصد جفت چشم دارن به همین خاطر ما آدما فقط جلوی خودمون رو می بینیم اما مگسا می تونن حتی پشت سر خودشون رو هم ببینن و با دیدن هر حرکتی خودشون رو برای فرار آماده کنن چشم مگس

یه فرق دیگه اینه که ما آدما چیزی رو که می بینیم می تونیم به دیگران هم نشون بدیم یعنی عکس بگیریم و اون عکس رو در اینترنت به میلیونها انسان نشون بدیم اما مگسا نمی تونن .شاید اگر مگسها هم می تونستن عکس بگیرن زاویه عکساشون با عکسای ما خیلی فرق می کرد که فقط یه زاویه رو نشون می دیم.مثل بعضی از مطبوعاتی های ما که فقط از یه زاویه به یه موضوع نگاه می کنن و ترجیح می دن برای القای مطلبشون فقط همون یه زاویه رو بزرگ کنن و به مردم ارائه کنن.توجه عکاسان به یک سوژه

ببخشید صحبت سر فرق آدم و مگس بود.

یه فرق دیگه آدما با مگسا اینه که هیچ کس از مگس سوال نمی کنه ،اما هر کسی می تونه از ما آدما سوال کنه.حالا کار نداریم که ما جواب نمی دیم  و دوست داریم که فقط سوال کنیم و جواب دادن رو به روابط عمومیها ارجاع بدیم اما به هر حال ما مسئولیم .سوال کردن آسونه یا سخت؟

(از یکی سوال کردم که این عکسی که گرفتی فقط یه سمت موضوع رو نشون می ده می شه بگی سمتای دیگه چه شکلیه؟ گفت: زحمت این کار با خودتون تشریف ببرید ببینید.من که وظیفه ندارم همه چیز رو نشون بدم .مگه من چی از صدا و سیما و آخوندا کم دارم که چیزی رو که صلاح می دونن میگن و همه حرفی رو نمی زنن ؟منم از این زاویه که دوست دارم عکس می گیرم و نشون می دم شما اگه می خوای سمتای دیگه رو ببینی آزادی برو ببین.هر سوالی هم داری از روابط عمومی بپرس تا جوابت رو بده من که مسئول نیستم.)

 

البته مستحضرید که برخی از ما آدما یه شباهتهایی هم با مگسا داریم  .


88/8/30::: 12:21 ص
نظر()
  
  

در جامعه بعد از انقلاب همواره دو تفکر وجود داشته که  در برخی مسایل با هم اختلاف نظر دارند وا ین اختلاف هیچ گاه بر طرف نشده و بر همین اساس می توان گفت که مشخصه این دو گروه نظرات خاص آنان در موضوعات خاصی است که اگر خدا توفیق دهد اشاره خواهم کرد

این دو گروه در هر زمانی نامی به خود گرفته اند و تحت لوای حزب یا جبهه و گروهی به ابراز عقاید خود در موضوعات مختلف پرداخته اند گاهی چپ و راست زمانی اصلاح طلب و اصولگرا و هر کدام تلاشهایی قابل تقدیر داشته اند و متقابلا ایراداتی که لازمه انسان بودن اعضای آنهاست و چرخ روزگار هم گاهی به مراد یکی و گاهی به مراد دیگری بوده است . اقلیتی از افراد جامعه هم به حسب تعلقات و تمایلات و عقاید و سلایق خود و تشخیص اینکه کدام یک از این دو گروه چه کرده اند و چه عقایدی دارند از آنها حمایت می کنند البته ناگفته نماند که بسیاری نیز صرف تقلید از فرد یا گروه دوستان و نزدیکان و آشنایان به حمایت از هریک از این دو گروه پرداخته اند و هیچ شناخت روشنی از اهداف و برنامه های این دو گروه ندارند و اکثریتی هم بی طرف به دنبال زندگی خود بوده اند و برایشان این و آن هیچ فرقی نداشته است

گاهی نظرات یک حزب به تبع عواملی تغییر کرده تا جایی که مثلا تفکر اقتصادی یک حزب ده سال بعد کاملا مخالف تفکرات ده سال قبل بوده است و گاهی اختلاف نظر در برخی مسایل باعث بروز شکاف و تشکیل گروهی جدید از دل یکی از این گروهها شده است

معمولا ایام انتخابات این احزاب مختلف به دنبال ائتلاف یا لیست یا کاندیدای مشترک به هم نزدیک  شده  و همان رقابت دو گروه نمود پیدا می کند که نمونه آنرا در انتخابات ریاست جمهوری اخیر به وضوح مشاهده کردیم

همه این گروهها خصوصا آنها که رسما حزب یا گروه تشکیل داده اند در رهبری امام خمینی و تبعیت از قانون اساسی و حفظ اصل نظام اتحاد نظر دارند  اما هر کدام به نحوی تفکرات خود را از سخنان امام استخراج کرده و نظراتشان را به ایشان نسبت می دهند و  برنامه های خود را در جهت اجرای قانون اساسی می دانند و اهداف خود را اهداف امام و قانون اساسی معرفی می کنند و البته هر کدام اصلی را انگشت گذاشته و آنرا پر رنگتر جلوه می دهند

اینکه هر کدام چطور عمل کرده اند و کدام یک از این دو گروه به امام و اسلام و قانون اساسی نزدیک ترند پاسخ روشنی دارد البته برای طرفداران هر گروه زیرا به عقیده آنها حزب و گروه خودشان کارنامه مثبت و آرمانهای متعالی تری دارد اما برای کسی که  در بند تفکرات رسوب کرده در ذهن خود نباشد و  از تغییر عقیده نترسد و بدنبال حقیقت باشد پاسخ بسیار مشکل است خصوصا که در این زمینه هر گونه مطلق گویی و مطلق گرایی خطایی بزرگ است .


88/8/7::: 3:27 ص
نظر()
  
دو هفته مانده بود به شب عید و مردم روستا منتظر بازار شب عید بودند.آنها امسال شوق بیشتری به خرید داشتند مغازه دارهای با سابقه ده هم امیدوار بودند شب عید بتوانند در این بازار جنسهای خود را آب کنند اما نگران دست فروش دوره گردی بودند که سال گذشته جنسهای نوتر و بهتری آورده بود و مردم بیشتر از او خریده بودند. امسال  مردم همانقدر که منتظربازار شب عید بودند منتظر دستفروش هم بودند و مغازه دارهای ده از این انتظار خوششان نمی آمد.
مشهدی حسین که فروشنده با سابقه روستا بود امسال بعد از مدتها برای آمدن به بازار آماده می شد. او و سایر فروشنده های ده گاه و بیگاه کنار هم می  نشستند و فکر می کردند که چه کنند که امسال بازار شب عید ده برایشان سود بیشتری داشته باشد خصوصا که دستفروشی تازه وارد بنا بود با آنها در این بازار رقابت کند و همه می دانستند که دستفروش از شهر جنسهای نو با خود به بازار می آورد .
نتیجه یکی از این نشستها این شد که به همه بگویند دستفروش دزد ،گران فروش و دروغگوست آنها  چنان  این مطلب را با قاطعیت بیان می کردند که کم کم ،خودشان هم باورشان شده بود که دستفروش دروغگو و دزد است.
مغازه دارها کم کم جنسهای خود را از مغازه ها به میدان وسط ده آوردند. دستفروش هم از راه رسیده بود اما از نگاههای معنی دار می فهمید که امسال اوضاع فرق می کند برخی که از کنارش رد می شدند حتی حاضر به نگاه کردن به او هم نبودند چه رسد به سلام کردن .مغازه دارهای ده که مشغول پهن کردن بساط بودند زیر چشمی دستفروش را که مشغول پایین گذاشتن جنسهایش بود زیر نظر داشتند سنگینی نگاه مغازه دارها و رفت و آمد عجیب شاگردها و نوچه ها هر کسی را نگران می کرد چه رسد به غریبه دوره گرد .
صبح که شد مردم برای خرید کردن هجوم آوردند. فروشنده ها جار می زدند و هر کدام از کیفیت و قیمت جنسشان می گفتند. مغازه دارها جارچی هایی به کار گرفته بودند که فریادشان گوش فلک را کر می کرد آنقدر جمعیت جلو هر بساط ایستاده بود که فروشنده نمی دانست جواب کدام را بدهد .
خرید و فروش تا شب ادامه داشت و با تاریک شدن هوا بازار شب عید  به پایان رسید. فروشنده ها بعد از یک روز خسته کننده ولی هیجان انگیز مشغول جمع کردن جنسهای بهم ریخته و شمردن پولها شدند. دستفروش هم پولهایش را شمرده بود و چون جنسی برای برگرداندن نداشت با خوشحالی وسبکبار ده را ترک کرده بود.
کم کم تعجب مغازه دارهای ده بیشتر می شد مشهدی حسین نمی توانست بفهمد چه اتفاقی افتاده!.آیا نتیجه اینهمه هیجان فروش فقط همین شده که جنسهای چیده شده به هم ریخته باشد ؟!مشهدی جیبهای خود را بررسی کرد شاید بتواند پول بیشتری در آنها پیدا کند اما دخل او همان بود که در دستهایش مانده بود باور نمی کرد اینقدر کم فروخته باشد
مشهدی حسین که آبروی خود را برباد می دید فریاد زد: دزدیدند بردند خاک بر سرم شد بیچاره شدم. این فریادها توجه جوانهایی که تا دیر وقت وسط میدان ده دور آتش جمع شده بودند را جلب کرد. جمعیت دور بساط مشهدی جمع شدند و سر و صدا بالا گرفت .همه ذهنها متوجه دستفروش شد چون تنها او بود که از مدتها قبل برچسب دزدی و دروغ به او خورده بود .یکی ازآخرجمعیت صدا زد چی دزدیدند ؟مشهدی گفت :همه چی هر چی داشتم و نداشتم .صاحب صدا که خودش رو به زحمت ازمیان جمعیت به جلو مشهدی رسونده بود گفت:پس اینا چیه که جلوته؟درست حساب کن ببین چقدر دزدیدند !مشهدی با عصبانیت درحالیکه اسکناسهای توی دستش را نشان می داد : گفت معلومه حساب کردن نداره ببین چقدر پول برام مونده !
یکی گفت فردا می ریم دنبال دستفروش و پولا رو ازش پس می گیریم .با شنیدن این حرف مشهدی آرام شد و با کمک شاگردها جنسهایش را به مغازه انتقال داد.فردا کدخدا به دیدن مشهدی حسین که آماده تعقیب دستفروش می شد آمد .کدخدا گفت :مشهدی چقدر پول دزدیده شده؟مشهدی درحالیکه آرام و قرار نداشت گفت :خیلی کدخدا باید برم حساب این دستفروش دزد رو برسم . کدخدا به آرامی گفت:دقیقا چقدر؟مشهدی با تردید گفت دقیقا نمی دونم باید حساب کنم.کدخدا گفت پس حساب کن بعد برو دنبال دزد.مشهدی ساکت شد چند تا از جوانها که آماده بودند با مشهدی حرکت کنند با تایید حرف کدخدا گفتند :کدخدا راست می گه اول حساب کن .مشهدی نگاهی به جنسهای فروخته نشده انداخت و بعد از یک مکث طولانی گفت :وقت زیادی می خواد تا حساب کنم. چند دقیقه بعد  کدخدا و جوانها مشهدی را تنها گذاشتند و رفتند.
مشهدی با اکراه جنسهایش را شمرد چیزی کم نشده بود جز همان چند قلم که فروخته بود و پولش را گرفته بود روزها گذشت و  کسی از مشهدی نپرسید چقدر از مالت دزدیده شده بود اما مشهدی حسین همچنان دستفروش دوره گرد را دروغگو و دزد می دانست .

88/5/14::: 11:13 ص
نظر()
  
  

به گزارش خبرگزاری شهر هرت در پی سخنان دیکته شده عطریانفر و ابطحی یکی از روشنفکران سیاسی گفت این دو نفر باید بعد از آزاد شدن از زندان به کشورهای اروپایی یا آمریکایی سفر کرده و در پناه دموکراسی آنان تمام حرفهای خود را پس بگیرند و حکومت ایران را دیکتاتوری و ضد آزادی و دموکراسی معرفی کنند
یکی دیگر از فعالان سیاسی هم افزود :بر اساس اصول دموکراسی و حقوق بشر اجبار و اعتراف گیری فقط این نیست که با کتک و تهدید به قتل کسی را مجبور کنند سخنانی را بگوید حتی اگر کسی را از خدا و قیامت و حساب و کتاب هم بترسانند اعتراف گیری به حساب می آید چون این امور با حقوق بشر و اصول دموکراسی در تضاد است و لازم است این دو نفر به کشورهایی که حاضرند به آنها پناهندگی بدهند پناهنده شده و هر چه دلشان می خواهد بگویند
همچنان یکی از کاندیداهایی که تقلب 24 میلیونی در انتخابات را مسلم می داند این سخنان را ادامه پروژه تقلب و مهندسی آرا و فرهنگ سازی دولتی دانست و گفت هر کس هرچه بگوید تا حرف من را تایید نکند تحت فشار بوده یا اصلا غلط کرده است.


88/5/11::: 11:53 ص
نظر()
  
  
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >