احترام به قانون
سقراط دانشمند پر آوازه و مشهور یونانی که شاگردان زیادی در کلاس درس او حاضر می شدند به خاطر حسادت و سخن چینی بدخواهان به زندان افتاد و روزها را به جای نشستن بر کرسی تدریس در تنهایی زندان سپری می کرد .
شاگردانش که تحمل چنین ستمی را نداشتندمقدمات فرار وی را فراهم کردند و زندانبان را برای فراری دادن وی راضی کردند اما زمانی که به او پیشنهاد فرار دادند در جواب گفت: من سالهاست که در سایه قانون زندگی کرده واز آن بهره مند بوده ام اکنون دوست ندارم که به خاطر ستمی که بر من رفته قانون را زیر پا گذاشته و فرار کنم
او همچنان در زندان ماند تا عاقبت جام زهر را نوشید و جان خویش را فدای قانون گرایی خود کرد هر چند همین قانون بود که او را به زندان انداخت و جانش را ستاند
عباس سلیمینمین رئیس مرکز مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران طی یادداشتی با عنوان "جناب رئیسجمهور؛ یکبار با هم مرور کنیم " به بررسی موضوع انتصاب اسفندیار رحیممشایی به عنوان معاون اول رئیسجمهور در دولت دهم پرداخته است.
((این سخنان از نظر نویسنده این وبلاگ مورد تایید و یکی از ایرادهای من به رییس جمهور است به همین خاطر آنرا در وبلاگ خود تکرار می کنم ))
وعده تغییر و تحول در اعضای کابینه دهم که در اولین گفتوگوی تلویزیونی ریاست جمهوری با مردم بعد از انتخابات 22 خرداد مطرح شد، شرینی و حلاوت بسیار گذرا داشت.
دستکم انتظار عمومی این بود که افراد نالایقی همچون آقایان مشایی، رحیمی و کردان به طور کلی از دستگاه دولت کنار گذاشته شوند. اما متأسفانه نه تنها به این مطالبه بحق پاسخ درخوری داده نشد بلکه با ارتقای جایگاه آقای مشایی در اولین گام انتصابات نوعی بیتوجهی به رایدهندگان را شاهدیم.
بروز چنین مظاهری از خودبینی و گذشتن با بیاعتنایی از کنار نظرات آحاد جامعه و افکار عمومی، یادآوری نکاتی را خدمت ریاست محترم جمهوری ضروری میسازد:
الف: در انتخابات معاونان و مشاوران، تمایلات و گرایشهای رئیسجمهور فارغ از هرگونه ملاحظه و تعامل با دیگر بخشها و نهادهای قدرت چون مجلس ظاهر میشود. بنابراین در صورت گزینش افراد نالایق و پرحاشیه، توجیهاتی همچون سهمخواهی دیگران مسموع نخواهد بود.
ب: قریب به 90 درصد از کسانی که به آقای احمدینژاد رای دادند از وجود پدیدههای ناسازگار با اصولگرایی در کنار ایشان ناخرسند بودند و به صراحت در جلسات حضوری و در رسانهها عدم رضایت خود را ابراز میداشتند.
نادیده گرفتن این حجم از انتقاد و پافشاری بر امری خطا، با وعده مطروحه در اولین گفتوگوی تلویزیونی به هیچ وجه سنخیت ندارد و آن را باید نوعی حرکت بر فراز ابرها تلقی کرد. بویژه اینکه در چینش جدید معاونان، هم بنوعی پست قدیم برای آقای مشایی محفوظ داشته شده و هم به پاس ناتوانیهای مدیریتی و سیاسی خود راتقاء جایگاه یافته است.
ج: آقای رئیسجمهور نباید تصور کنند چون مردم در برابر جریاناتی قرار دارند که به هیچ وجه به چرخش قدرت اجرایی اعتقاد ندارد، در جادهای یکسویه قرار گرفتهاند. ترجیح آقای احمدینژاد بر "طالبان مادامالعمر قدرت اجرایی " بدین معنا نیست که مردم بر ضعفهای ایشان چشم میپوشند و آنها را نادیده میگیرند.
د: اصولگرایی دارای شاخصههایی است که حل همه مشکلات جامعه بشری در گروه پایبندی به آنهاست. توجه ملت ایران به این مهم، هزینهها و دستاوردهایی را بدنبال داشته است. نباید به گونهای عمل شود که هزینه اصولگرایی بر ملت سنگینتر گردد. بنابراین با چنین استدلالی که مردم ما به هر بهایی اصول و ارزشها را رها نخواهد ساخت، نباید از کنار ضعفها بسهولت گذشت.
ه: برای رئیسجمهور و کشور هزینه برگشتن از چنین حکم و تصمیمی به مراتب کمتر از پافشاری بر آن است. محل تردید بودن همسویی آقای مسایی با راهبردهای سیاسی و روز نظام، عدم مقبولیت اجتماعی و مذهب وی به ویژه در میان صاحبنظران و حاشیهساز بودن شدید مشارالیه از جمله مواردی است که منطقا ما را میبایست به برگشتن از چنین انتصابی سوق دهد.
و: انتخابات اخیر ثابت کرد که اطرافیان ریاست جمهوری تا چه میزان در زمینه سازماندهی و تشکیلاتی دارای ضعفاند. زمانی که ملت سازمان وسیع و گسترده جریان تمامیت خواه را که چهره خود را پشت کاندیداهای رقیب آقای احمدینژاد پنهان ساخته بود، دید با تمام توان به میدان آمد. با چنین ایثار و فداکاری، کاستیهای مردان رئیس جمهور برطرف شد. قدردانی از چنین ملتی ایجاب میکند تا برخی روابط را بر مصالح برتری نبخشیم.
ز: برخی ادعاهای شاذ پیرامون ارادت به حضرت ولی عصر(عچ) که متاسفانه در حکم انتصاب آقای مشایی به آن اشاره شده است، نباید پوششی برای ندیدن ضعفها و عملکردهای پرهزینه مشارالیه قرار گیرد.
در پایان گفتنی است که حتی اگر رئیس جمهور حساسیت بحق جامعه نسبت به آقای مشایی را وارد هم نداند، شایسته این بود که از باب احترام به افکار عمومی از صدور این حکم اجتناب میورزید.
ادب طرفداران مرد به زدولت اوست
زمان تبلیغات- التبه بهتره بگم تخریبات -انتخاباتی انواع شعارهای
گوناگون توسط ستادهای نامزدها مطرح می شد که هر کدام به یک موضوع خاص اشاره می کرد.شعار«
ادب مرد به زدولت اوست » با کنایه ادب یکی
از نامزدهای انتخاباتی را تبلیغ ببخشید تخریب می کرد
انتخابات از نظر عرف دنیا و مردم و قانون تمام شد. اما کینه هایی که
دود آتشش هنوز بلند است و هیزم بیارش رادیوهای بیگانه هستند باعث شده که برخی از
طرفداران موسوی کلماتی را بر زبان و قلم بیاورند که یاد آور این شعار تبلیغاتی
باشد که« ادب طرفداران مرد به زدولت اوست» یک مورد از این اظهار لطف و جملات نصیحت
گونه این گروه را امروز در وادقان دیدم
شاید شما هم وقت ورود و خروج به وادقان آنرا دیده باشید
امیدوارم که این گروه به جای کلی گویی و ابهام و اخیرا فحاشی و هتاکی
اسناد منطقی خود برای اثبات ادعای خود ارائه کنند.
ظاهرا
تشکیل حکومت و حفظ آن بدون جهاد و کشتن و کشته شدن میسر نیست و من سراغ ندارم
حکومتی در جایی مستقر شده باشد و خونی برایش ریخته نشده باشد
هفتم
تیر سال 1360نمونه یکی از این کشته شدن هاست که قاتلین به نام مجاهدین خلق و حمایت
از مردم عده زیادی از انسانهایی که برای بررسی مشکلات کشور گرد هم آمده بودند را
ناجوانمرادانه به خاک و خون کشیدند البته پیش از آن شخصیت آنها را در فضای
دموکراسی و مطبوعاتی و آزادی بیان ترور کرده بودند اما می دانستند که دروغهایشان نخواهد
توانست کمکی به آنها بکند و باید فکری اساسی کرد
و
این شهادت موجب رسوایی آنان شد و ملت را در حمایت از خط امام وجمهوری اسلامی و
ولایت فقیه راسخ کرد وطرفداران اسلام
آمریکایی را در میان مردم رسوا کرد و این دستاوردی بزرگ بود که به قیمت خون بیش از
هفتاد انسان متخصص و متعهد برای نظام و جامعه حاصل شد
تاریخ
تکرار می شود و باید برای جدا شدن سره از ناسره و غربال شدن ناخالصی ها هزینه داد
منتظران دولت موعود باید مدعیان خدمت به مردم را از خادمین واقعی باز شناسند و
بدانند که چه کسی به فکر خدمت است و چه کسی تشنه قدرت
همواره برایم سوال بود که این جمله امام چه زمانی و در چه مناسبتی گفته شده و چه مقدمه وموخره ای داشته است تا اینکه بدنبال جواب این سوالات به این بیان از حضرت امام دست یافتم
برای آنها که امام خمینی و انقلاب اسلامی و طبعا نظام اسلامی مبتنی بر آن را قبول ندارند که حرجی نیست و انتظاری نمی رود اما از آنها که شعار ارزشهای زمان امام می دهند و جمله میزان رای ملت است را تکرار می کنند و طرفدارانشان تصور می کنند با آماده شدنش نام امام زنده می شود خوب است به این جملات یکبار دیگر و بدون تعصب نگاه کنند.
((میزان اکثریت است وتشخیص شورای نگهبان ))
من باز به همه این آقایانی که میخواهند نطق کنند و اعلامیه بدهند و نمیدانم نامه سرگشاده بفرستند و ازاین مزخرفات، به همه اینها اعلام میکنم که برگردید به اسلام، برگردید به قانون ، برگردید به قرآن کریم ، بهانه درست نکنید که اسباب این بشود که شما همه به انزوا کشیده بشوید. من به بسیاری از شما علاقه دارم و میل دارم که همه به قانون عمل کنند و همه در جای خود باشند و چنانچه اینطور نباشد، مسئله طور دیگر خواهد شد. (صحیفه امام جلد 14 صفحه 415)
*نمیشود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط میکنی قانون را قبول نداری!قانون تو را قبول ندارد نباید از مردم پذیرفت، از کسی پذیرفت ، ما شورای نگهبان را قبول نداریم. نمیتوانی قبول نداشته باشی. مردم رای دادن به اینها ، مردم 16 میلیون تقریبا یا یک قدری بیشتر رای دادن به قانون اساسی. مردم که به قانون اساسی رای دادند منتظرند که قانون اساسی اجرا بشود؛ هر کس از هرجا صبح بلند میشود بگوید من شورای نگهبان را قبول ندارم ، من قانون اساسی را قبول ندارم ،من مجلس را قبول ندارم ، من رئیسجمهور را قبول ندارم ، من دولت را قبول ندارم. نه ! همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید ، ولو برخلاف رای شما باشد. باید بپذیرید، برای اینکه میزان اکثریت است ؛ و تشخیص شورای نگهبان که این مخالف قانون نیست و مخالف اسلام هم نیست ، میزان است که همه باید بپذیریم. (صحیفه امام جلد 14 صفحه 378)
* اگر یک جایی عمل به قانون شد و یک گروهی در خیابانها برضد این عمل بخواهند عرض اندام کنند، این همان معنای دیکتاتوری است که مکرر گفتهام قدم به قدم پیش میرود، این همان دیکتاتوری است که به هیتلر مبدل میشود انسان،این همان دیکتاتوری است که به استالین انسان را مبدل میکند. اگر قانون در یک کشوری عمل نشود ، کسانی که میخواهند قانون را بشکنند اینها دیکتاتورانی هستند که به صورت اسلامی پیش آمدهاند یا به صورت آزادی و امثال این حرفها. اگر همه این آقایان که ادعای این را میکنند که ما طرفدار قوانین هستیم ، اینها با هم بنشینند و قانون را باز کنند و تکلیف را از روی قانون همه شان معین کنند و بعد هم ملتزم باشند که اگر قانون برخلاف رای من هم بود من خاضع ام ، اگر بر وفاق هم بود من خاضعام ،دیگر دعوایی پیش نمیآید؛ هیاهو پیش نمیآید. (صحیفه امام جلد 14 صفحه 415)
* قانون معنایش این است که{ همه} چیزها {را} به حسب قانون اسلامی ، به حسب قانون کشوری که منطبق با قوانین اسلام است ، همه را ،وظیفهاشان را قانون معین کرده. بعد از این که قانون وظیفه را معین کرد ، هر کس بخواهد که برخلاف او عمل بکند، این یک دیکتاتوری است که حالا به صورت مظلومانه پیش آمده است و بعد به صورت قاهرانه پیش خواهد آمد و بعد این کشور را به تباهی خواهد کشید و این کشور وقتی به تباهی کشیده شد و این مردم متفرق و مختلف با هم شدند ، این همان وظیفه ای است که برای ابرقدرتها باید انجام بدهد این آدم انجام داده، ولو خودش نمی فهمد، اگر بفهمد که دیگر مصیبت بالاتر است،لکن خودشان ملتفت نیستند. (صحیفه امام جلد 14 صفحه 415)