سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم از خدایى بترسید که اگر گفتید مى‏شنود و اگر در دل نهفتید مى‏داند . و بر مرگى پیشى گیرید که اگر از آن گریختید به شما مى‏رسد ، و اگر ایستادید شما را مى‏گیرد ، و اگر فراموشش کردید شما را به یاد مى‏آرد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :29
بازدید دیروز :35
کل بازدید :234329
تعداد کل یاداشته ها : 133
103/2/10
10:44 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
صادق مصلحی[38]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

خون شهید محمد حسین مصلحی وادقانی را منافقانی بر زمین ریختند که ایرانی بودند و فارسی زبان و ظاهرا مسلمان. نظام آخوندی و سپاه و حوزه های علمیه را دشمن درجه یک خود می دانستند و با دشمنان نظام دوستی محکم داشته و دارند. اجازه نخواهم داد دوباره منافقانی که خود با نظام و اسلام دشمنی دارند با نام دفاع از دموکراسی خون این شهید را پایمال کنند.

نزدیک به یک سال بودکه یکی از دوستانم در مرکزی که افرادی با تفکرات سازمان مجاهدین و جبهه مشارکت حضور داشتند مشغول کار شده بود این حضور در این محل کار و گفتگو و رابطه دوستانه با این افراد موجب تغییر نگرش نسبت به نظام و دولت و جریان حاکم شده و در انتخابات نمود کاملی یافت اما او که زمینه خانوادگی و آموزشی متفاوتی داشت خود به این تغییر نگرش اعتراف کرد و بعد از یک گفتگوی کوتاه در زمینه مسایل بعد از انتخابات تصریح کرد که بسیار بد بین شده ام از او نپرسیدم به چه کسی و چه جریانی چون از سخنانش روشن بود که به نظام و دولت و شورای نگهبان و هر کسی که در جبهه مخالف موسوی و کروبی قرار دارد بد بین شده است

برایم عجیب نبود وبه او هم گفتم که من نیز زمانی در این فضا قرار گرفته ام وبسیار بیشتر از او. هنوز دوستان قدیمی من در این فضا گرفتارند شاخصه اصلی این فضا بد بینی و سوء ظن است اما نه به کفار و دشمنان قسم خورده بلکه به کسانی که در حزب مخالف آنها قرار دارند آنها کاری به آمریکا و انگلیس ندارند نه از این جهت که دشمنی آنان مسلم است بلکه از این جهت که دشمنی نزدیک تر و آشکار تر را روبروی خود می بینند از نظر برخی از دوستانم بی بی سی ورادیو فردا و رادیو آمریکا از صدا وسیمای ما معتبرتر هستند چون این خبرگزاریها خبرهای مطلوب آنها را زودتر و صریحتر و داغتر به گوششان می رساند

ظاهرا شاخصه کلی جریان چپ منفی گرایی و سیاه نمایی اکثریت حاکم است و من اینرا با تمام وجودم حس کرده ام

اکنون جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین و مجمع روحانیون مبارز و طیف گروههای چپ همه مواضعی را دنبال می کنند و از نظام مطالباتی دارند  که با اکثریت حاکم مخالف و با سخنان مقامات آمریکایی و انگلیسی همسوست آنها بدون اینکه درباره غربیها موضعگیری روشنی داشته باشند از مهندسی آرا سخن می گویند و تقلب و دروغ و ....حتی آشوبها وتیراندازیها و آتش زدن اتوبوسها و مساجد را علی رغم اینکه همه در خیل معترضان به انتخابات قرار دارند را به اکثریت حاکم نسبت می دهند و ترجیح می دهند آمریکا را از دخالت در این آشوبها تبرئه کنند هر چند مسئولان امنیتی آن به بودجه 400میلیون دلاری اختصاص یافته اعتراف کرده باشند و دخالت رسانه ها و خبرگزاریهای آنها قابل اثبات باشد

آنها شورای نگهبان را از قدیم الایام قبول نداشته اند گاهی بر سر نظارت استصوابی بحث می کرده اند و گاهی آنها را متهم به طرفداری از یک جریان در انتخابات می کرده اند گاهی به نصایح امام به اعضای شورا استناد می کرده اند اما هرگز نظرات امام را به صورت جامع دراین باره ندیده اند

سخن در شاخصه های این جریان بسیار است اما همه بریک شاخصه تاکید دارند سوء ظن نسبت به اکثریت حاکم


88/4/3::: 10:37 ص
نظر()
  

 

آمریکا دوست و
برادر بزرگتر ایران
با توجه به اظهارات مقام های عالیرتبه آمریکایی به نظر می رسد که تقلب گسترده ای
در انتخابات ایران شکل گرفته که نتایج آن (ریاست جمهوری احمدی نژاد)وضعیت بحرانی
را برای مردم ایجاد خواهد کرد خصوصا که احمدی نژاد با سخنانش موجب عصبانی شدن
کشورهای ابرقدرت و ثروتمند و همسایه و
تحریم مجدد و حتی حمله آنها به ایران می شود
از اینرو کشور دوست و برادر بزرگتر که بیشترین مرز مشترک خاکی آبی و هوایی را با
کشور ما دارد از قدرت یافتن بیتشر استبداد در ایران اظهار نگرانی کرد وبه همه جهان
در این زمینه هشدار داد.آمریکا گفت به هر قیمتی شده از دموکراسی در ایران حمایت
کرده و حتی اگر لازم باشد برای دفاع از حقوق مردم مظلوم ایران با نظام ایران وارد
جنگ خواهد شد وی تجربه عراق و افغانستان را یاد آور شد و گفت حتی ممکن است برای
نجات دموکراسی به بمب اتم هم متوسل شویم.اما در درجه اول از کاندیداهایی که شکست
خورده اند و هواداران آنها و هواداران خودمان خواسته ایم که تسلیم نظام ایران نشده
و با اعتراض خود اجازه ندهند که رهبری و احمدی نژاد آب خوش از گلویشان پایین برود.
از همین رو مهندس موسوی با ابراز نا امیدی از شورای نگهبان و قانون و وزارت کشور
وهمه چیز از مراجع تقلید و هوادارانش برای احقاق حق خود استمداد کرد.یکی از علمای
قم در جوابش گفته که ما فقط می توانیم برایت دعا کنیم .هوادارنش هم با راهپیمایی و
سکوت سبز که البته بعدش قرمز شد خواستار ریاست جمهوری آقای موسوی شدند
مجمع روحانیون مبارز هم در راستای نظر سناتور جان مک کین خواستار ابطال انتخابات و
برگزاری مجدد آن احتمالا بدون دخالت وزارت کشور و نظارت استصوابی شورای نگهبان شد
تا بدینوسیله از مهندسی آراء جلوگیری شده باشد.
یکی از اصلاح طلبان گفت : دور و زمانه تقلب کردن و فرار از قانون تمام شده و باید
وزارت کشور تسلیم قانون ما بشود.ما قطعا برنده می شدیم وچون برنده نشدیم حتما تقلب
شده و قانون ما می گوید تا ده میلیون رای دزدیده شده ما را پس ندهید ما سکوت نخواهیم
کرد حتی اگر به قیمت کشته شدن دهها نفر باشد.وی به نقل قول از دو نامزد اصلاح طلب
گفت :شورای نگهبان و وزارت کشور طرفدار احمدی نژاد بودند و ما از اول هم گفتیم ولی
باور نمی کردیم که بتوانند این طور کلاه گشاد بر سر ما بگذارند حالا که این طور
شده ما قاعده بازی را قبول نداریم و میگویم که باید دوباره خودمان رای گیری کنیم.

++++++++

سخنگوی کاخ سفید
تاکید کرد آمریکا اوضاع ایران را با نگرانی زیر نظر دارد
نماینده آمریکا در سازمان ملل گفت: ما نگرانی خود را همانند جامعه بین الملل
درباره حوادث ایران اعلام می داریم.

باراک اوباما نیز
به شدت از مسایل مربوط به انتخابات اخیر ریاست جمهوری در ایران ابراز نگرانی کرد
و
گفت: درباره تخلفات احتمالی صورت گرفته در انتخابات ایران باید تحقیقات صورت گیرد
سناتور جان مک کین نامزد سابق انتخابات ریاست جمهوری امریکا نیز ابطال انتخابات
ریاست جمهوری ایران را خواستار شد
.


88/3/29::: 11:54 ع
نظر()
  
  

این چند بیت همین ساعت از ذهنم گذشت و بلافاصله منتشر کردم اگه یه کم کودکانه هست به بزرگواری خودتون ببخشید


باز
هم غوغای صفین و جمل برخواسته است

یا
صدای طبل اصحاب هبل برخواسته است

بازهم
اصحاب زر اصحاب تزویر و ریا

روبروی
امت خیر العمل برخواسته است

یک
طرف جمعی علی را طالبند

یک
طرف چرکینی دل از دمل برخواسته است

شامیان
و رومیان فریاد واعثمان کشند

ناله
یاری زارباب ملل برخواسته است

موسوی
ها در پی عیسی شتابان گشته اند

درپی
قتلش چه برهان و جدل برخواسته است

مرحمت
فرموده حق چشمان بینا هرکسی

در
پی یاری حق از جان و دل برخواسته است

 


88/3/27::: 3:57 ص
نظر()
  
  

میر حسین موسوی:

 برنده اصلی انتخابات با آرای بالا اینجانب هستم. مردم به بنده رای دادند و ما بر اساس نتایجی که از استانها و روستاها داشتیم این نتیجه را قطعی می دانیم.

 

صادق محصولی وزیر کشور با اشاره پایان شمارش آرا دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، نتایج انتخابات را به شرح زیر اعلام کرد:

مجموع آراء 39165191 رای با مشارکت بیش از 85 درصد

محمود احمدی‌نژاد: 24527516 رای معادل 62و63درصد

میرحسین موسوی: 13216411 رای معادل 75و33 درصد

 

 یعنی چه اتفاقی افتاده ؟! تقلب شده؟یا آمارهای وزارت کشور احمدی نژاد دروغه ؟گمان نکنم بیرون کردن صدها ناظر موسوی و ندادن تعرفه رای به شش میلیون باقی مانده و پشت در نگهداشتن آنها هم بتونه این اختلاف باور نکردنی رو توجیه کنه؟اختلافی که موسوی حتی تصورش رو هم نمی کرد.

دولت و نظام باید خیلی قوی باشن که بتونن این تقلب بزرگ رو به خورد ملت بدن .

وقتی بچه بودیم بیشتر وقتا که بعضیا تو بازی می باختن شروع به داد و بیداد می کردن که :جر زدی ماقوله کردی من قبول ندارم باید از نو بازی کنیم.

امیدوارم کسانی که کسانی که قصد دارند بازی را به هم بزنن و توپ رو پاره کنن فقط همون ده یازده نفری باشن که دستگیر شدن


88/3/23::: 6:56 ع
نظر()
  

بنام خدا

عجب مناظره ای بود
!

باور نمی کردم که
محمود احمدی نژاد چنین جسارتی نشان بدهد و شخصیتهای اسطوره ای نظام را هم به چالش
بکشد.مسلما بسیاری این رفتار را نکوهش خواهند کرد نظر من هم این است که می شد کمی
آرامتر به این موضوعات پرداخت و محمود احمدی نژاد تندروی کرد.شاید او هم مغرور شده
باشد و خود را قهرمان محبوب مردم ایران تصور کرده  .شاید هم لازم بود که مردم ما با پشت پرده
بسیاری از این مسائل آشنا شوند .اما از این تندروی او که بگذریم پاسخهای کوبنده ای
 به تخریبات انتخاباتی رقبایش داد.

به قول خودش اگر
او نبود رقبایش برای گفتن چه داشتند ؟نه هاله نوری بود نه هولوکاستی بود نه
تهدیدات آمریکا و اسرائیل بود.....احتمالا نه حزب اللهی بود نه حماسی بود نه طرح
صلح خاور میانه ای نیاز بود نه ....

و بالاخره

من به عنوان یکی از مریدان احمدی نژاد که شیفته این جسارت
او هستم از همه دوستانی که تصور می کنند به قهرمانهای اسطوره ای آنها توهین شده
عذر خواهی می کنم

مناظره احمدی و موسوی
88/3/14::: 1:57 ص
نظر()
  

 

2/12/87

امروز به دیدن امام جمعه شهر منوجان رفتیم

پیرمردی خوش اخلاق ونورانی  که به خاطر کهولت و بیماری کمتر از خانه بیرون می آید و برای بلند شدن باید کسی دستش را بگیرد و زیاد نمی تواند بایستد .

 

 بعد از خوشامد گویی و عذر خواهی به خاطر اینکه نمی تواند بیش از این به طلبه ها خدمت کند از خاطرات انقلاب برایمان گفت از لحن و صحبتهایش روحیه انقلابی آشکار بود میگفت قبل از انقلاب همه جا تاریکی بود و نادانی و ستم و فقر و بی دینی و انقلاب به این منطقه نور بخشید .در حادثه فیضیه حضور داشته و بارها به زندان افتاده بود میگفت:یکبار افسری من و یک روحانی دیگر را که جز ما هم هیچ روحانی دیگری در منطقه نبود در همین شهر بازداشت کرد  وقتی سوال کردیم جرم ما چیست ؟گفت همین که آخوند هستید جرم است. از شکنجه های زندانهای ساواک بدون دلیل و مدرک گفت و از دستگیر شدن با یک ساک پراز اعلامیه امام  و چشم پوشی افسر ژاندارمری هم گفت .از کدخدای زورگوی ساواکی و رییس ژاندارمری می گفت که اگر کسی می خواست ازدواج کند حتما باید آنها را مطلع و راضی می کرد وگرنه عروسی را به هم می زدند. سوال کردم این کدخدا بعد از انقلاب چه کرد ؟گفت با شنیدن خبر پیروزی انقلاب سکته کرد و مرد.

ظهر رفتیم نماز جمعه .خطبه ها را آرام و کوتاه خواند سخنانش پدرانه و دلنشین بود .صفها فشرده و مسجد هم پر بود همین باعث شده بود که هوای مسجد گرم باشد . پنکه های سقفی را روشن کردند اما فایده ای نداشت  .

بعد از نماز پیاده برگشتیم خانه معلم


87/12/4::: 3:12 ع
نظر()
  
  

بسم الله الرحمن الرحیم

ساعت 10از کنار عوارضی فین سوار اتوبوس سیرجان شدم به سمت کرمان یزد اتوبوس عوض شد و به سمت کرمان ادامه مسیر دادم اتوبوسی که به سمت سیرجان می رفت کنار جوانی نشستم که خیلی زود با هم صمیمی شدیم ونزدیک به سه ساعت با هم صحبت کردیم معلوم بود که روحیات نزدیکی داریم که این مدتی که همه خواب بودند ما صحبت می کردیم ساعت دو صبح بود که از هم جدا شدیم بدون اینکه از نام و نشان هم بپرسیم

ساعت هشت صبح کرمان بودیم  

 

رفتم حوزه علمیه و نماینده هجرت اول کار گفت هیچ جایی نداریم زنگ بزنید اگه جایی بود خودتون برید رفتم سراغ تلفن زنگ زدم به یکی تا زنگ بزنه به یکی دیگه تا ببینیه جایی هست؟گفت صبر کن تا شمارش رو بهت بدم برگشتم پیش نماینده هجرت .گفت منوجان چند نفر می خوان حاضری؟ گفتم فرق نمی کنه هر جا بگی می رم.گفت تو نقشه ببین کجاس بعد نگی اینجا کجا بود که منو فرستادی .گفتم نترس هر جا باشه می رم.به همراه دو نفر دیگه از روحانی هایی که اونا زودتر از من اومده بودند تصمیم گرفتیم بریم منوجان.

ساعت یک و نیم اتوبوس از کرمان حرکت کرد هر چند ولوو بود ولی آرام می رفت مسیر 423 کیلومتری رو شش ساعت طول کشید تا برسیم .شهر منوجان خاموش و ساکت و خلوت بود. کنار میدون شهر که پیاده شدیم نمی دونستیم باید کدوم یک از این خیابانهایی که انتهای اونم پیدا نیست باید بریم . خدا خیر بده به جوونی که ماشین منتظرش بود وقتی دید ما سرگردانیم گفت کجا می رید شما رو برسونم ؟احساس کردیم مردم منوجان مهمان نواز و مهربان هستند.و بعد متوجه شدیم که همینطور هست بعد از نیم ساعت جستجو بالاخره کانون مهدویت روپیدا کردیم و روحانی هجرت هم آمد.کانون مهدویت یه اتاق بود کنار مسجد صاحب الزمان که مرکز فعالیتهای فرهنگی مسجد به حساب می اومد.

شام نذری بود و منزل شب اول هم مهمانسرای جهاد کشاورزی .یک خانه با مبلمان کامل کنار باغی که درختان مختلف انبه و پرتقال و سدر و نخل به ردیف و منظم کاشته شده بود.

صبح برگشتیم کانون مهدویت تا ببینیم کجا باید بریم بناشد همون مسجد نماز بخونم و در مدارس هم فعالیت کنم .دو نفر دیگر هم در دو مسجد دیگر و محل استقرار ما هم خانه معلم شهر که نزدیک همان مسجد بود.ظهر که نماز تمام شد در راه برگشت یک بطری دوغ گرفتم تا بشه غذای تند و شور این منطقه را خورد وقتی وارد خانه معلم شدم دیدم جمع سه نفری ما شده شش نفر سر سفر که نشستیم روحانی  و امام جمعه موقت به همراه نفر هفتم هم آمدند

 

اینهم یک عکس از ساعت آفتابی برای تعیین اوقات شرعی در کرمان


  
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >